قطع رابطه ى زنان مكه
هنگام ولادت فاطمه عليهاالسلام كه فرا سيد، خديجه كبرى آثار وضع حمل در خود احساس كرد و احتياج به خدمتكار و پرستار داشت. ولى در حجره ى تنها به خود مى پيچيد و حتى يك نفر در كنارش ديده نمى شد. اين همان خديجه است كه چندى قبل نه فقط كنيزان و خدمتكاران در اطرافش صف كشيده و منتظر دستور بودند بلكه زنان مكه هميشه افتخار خدمت گذارى او را داشتند. در اين لحظات حساس كه هر بانوئى احتياج به كمك دارد، به هر سو نظر مى كند حتى يك نفر را در كنار خود نمى بيند. قطع رابطه زنان مكه به خاطر آن بود كه با پيامبر صلى الله عليه و آله ازدواج كرده در حالى كه آنان مى گفتند: «با محمد فقير- يتيم ابوطالب- ازدواج مكن» ولى او نپذيرفت. اينك حتى هنگام وضع حمل نه فقط خودشان يارى نمى كنند بلكه هيچ زنى را نمى گذارند كه در اين موقع حساس او را يارى كند. ملكه ى حجاز هنگام ولادت فاطمه اش در گوشه ى حجره تنها است، و فقط انيس و مونس او دخترش فاطمه است كه گاهى مادر را از رحم صدا مى زند و دلدارى مى دهد. با آن حال محزون و غمگين چشم به در حجره دوخته و احتياج به پرستار دارد. آرى امكان نداشت زنان مكه قابلگى انسيه حوراء صديقه كبرى عليهاالسلام را عهده دار شوند و در اين حال خدمتگذارخديجه عليهاالسلام باشند، و هنگام ولادت ديدگان مبارك سيده النساء به آنان و چشم ناپاك زنان مكه به آنحضرت بيفتد. بالأخره مقدر چنين شد كه آنان ناخودآگاه جواب منفى دادند و خداوند بانوانى كه مناسب شأن خديجه كبرى و فاطمه زهرا عليهاالسلام بود براى خدمت فرستاد.
خدمتكاران بهشتى
خديجه كبرى عليهاالسلام كه براى يارى از همه جا مأيوس شده بود ناگهان ديد چهار بانوى خوش سيما و بلند قامت از در حجره وارد شدند. خديجه عليهاالسلام با ديدن آنان هراسان شد! يكى از آنان گفت: ناراحت و محزون مباش، كه ما خواهران تو و فرستادگان خدا هستيم. من ساره، و اين آسيه بنت مزاحم رفيق تو در بهشت، و اين مريم دختر عمران، و اين كلثوم خواهر موسى بن عمران است. خدا ما را فرستاده تا در وضع حمل تو را يارى كنيم. يكى از بانوان به طرف راست و ديگرى به طرف چپ، و سومى در مقابل و چهارمى در پشت سر خديجه نشست، و فاطمه عليهاالسلام پاك و پاكيزه متولد شد.حورالعين و كوثر و لباس بهشتى
و قتى فاطمه عليهاالسلام بدنيا آمد نورى از او درخشيد كه نه فقط خانه هاى مكه، بلكه در مشرق و مغرب جائى نماند مگر آنكه آن نور به آنجا تابيد. در تشريفات ولادت فاطمه عليهاالسلام فقط به چهار زن بهشتى كه از بهترين زنان عالم بودند براى خدمت اكتفا نشد، بلكه بار ديگر دهتن از حورالعين با طشت و ابريق و آب كوثر و لباس بهشتى وارد حجره شدند. آنگاه زنى كه در برابر فاطمه عليهاالسلام قرار داشت ابريق را گرفت و او را با آب كوثر شست و شو داد، و با دو قطعه پارچه ى سفيد كه از مشك و عنبر خوشبوتر بود يكى را به فاطمه پيچيد و ديگرى را مقنعه ى او قرار داد. آرى وقتى آبهاى پاك و پاكيزه ى دنيا و پارچه و لباسهاى آن لياقت فاطمه عليهاالسلام را ندارد كه هنگام ولادت با وجود طيب و طاهر او تماس بگيرد و بايد آب و لباس از بهشت برسد، آيا ممكن است زنان آلوده ى به شرك و گناه هنگام وضع حمل با فاطمه طاهره مطهره تماس داشته باشند؟!