اعتزال چهل روزه - عمر مادرم: تاریخ دقیق ولادت، ازدواج و شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عمر مادرم: تاریخ دقیق ولادت، ازدواج و شهادت حضرت زهرا (علیها السلام) - نسخه متنی

ف. ام محمد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اعتزال چهل روزه

پس از تشريفات معراج و مقدمات آسمانى، مراحل مقدماتى انعقاد نطفه آغاز شد. امين وحى از طرف خداوند دستور آورد: يا محمد چهل شبانه روز از همسرت خديجه كناره بگير. اين امر الهى براى رسول الله صلى الله عليه و آله كه نسبت به خديجه عليهاالسلام محبت فراوان داشت بسيار سنگين آمد، ولى چون دستور پروردگار بود اطاعت كرد.

سپس توسط عمار براى خديجه پيام فرستاد.

گمان نبرى كه اين دورى من بخاطر آنست كه علاقه ام به تو كم شده يا ناراحتى از تو دارم، بلكه پروردگارم به من امر فرموده تا حكمش را اجرا كند. پس به جز گمان خير نداشته باش. اى خديجه، خداوند هر روز با ياد تو بر فرشتگان گرامى اش مباهات مى كند. برنامه ات چنين باشد كه وقتى تاريكى شب رسيد در را ببند، و در بستر خويش استراحت كن كه من در خانه ى فاطمه بنت اسد هستم.

در اين مدت هر روز چندين بار خديجه عليهاالسلام از دورى پيامبر صلى الله عليه و آله محزون و غمگين مى شد.

تحفه ى بهشتى

در پايان چهل روز، جبرئيل عليهاالسلام خدمت رسول الله صلى الله عليه و آله آمد و گفت: «خداوند على اعلى سلامت مى رساند و به تو امر مى كند كه خود را براى گرفتن هديه و تحفه مهيا كنى».

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: تحفه ى پروردگار چيست؟ جبرئيل عرض كرد: نمى دانم!

در اين گفتگو، ميكائيل با طبقى پوشيده با سندس يا استبرق بهشتى نازل شد و آن را در برابر پيامبر صلى الله عليه و آله گذاشت. جبرئيل جلو آمد و گفت: يا محمد، پروردگارت به تو امر مى كند كه امشب افطارت از اين طعام باشد.

آن شب رسول الله صلى الله عليه و آله بر خلاف هر شب در را بست و كسى را بر سر سفره راه نداد زيرا آن طعام بهشتى به جز پيامبر صلى الله عليه و آله بر ديگران حرام بود.

در آن طبق خوشه اى از انگور بود كه رسول الله صلى الله عليه و آله از آن سير
خورد و از آن سيراب شد. بعد جبرئيل آب ريخت و ميكائيل دستش را شست و اسرافيل با دستمال خشك كرد، و باقيمانده طعام با ظرف به آسمان رفت.

بعد پيامبر صلى الله عليه و آله خواست نماز بخواند كه جبرئيل عرض كرد: «اكنون نماز خواندن بر تو حرام است تا آنكه به منزل خديجه روى، چون خداى عزوجل بر خود سوگند ياد كرده كه امشب از صلب تو ذريه ى طيبه خلق كند».

حضرت هم برخاست و به منزل خديجه عليهاالسلام رفت.

در كنار خديجه

خديجه عليهاالسلام مى گويد: من به تنهائى الفت گرفته بودم. وقتى شب تاريك مى شد سرم را مى بستم و پرده را مى انداختم و در را مى بستم و نماز را مى خواندم و چراغم را خاموش مى كردم و به بستر مى رفتم.

آن شب در بستر بين خواب و بيدارى بودم كه پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و در را زد! صدا زدم: كيست كه در خانه اى را مى زند كه جز محمد آن را نمى زند؟!

خديجه عليهاالسلام مى گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله با آن كلام گوارا و شيرين جواب داد: اى خديجه، در را باز كن كه من محمدم! خديجه عليهاالسلام مى گويد: با مژده ى پيامبر صلى الله عليه و آله خوشحال برخاستم و در را باز كردم. و پيامبر صلى الله عليه و آله داخل منزل شد.

برنامه ى حضرت چنين بود كه وقتى وارد منزل مى شد ظرف آب مى خواست و براى نماز وضو مى گرفت و دو ركعت نماز مختصر مى خواند و بعد به رختخواب مى رفت. ولى آن شب آب نخواست و براى نماز مهيا نشد. بازوى مرا گرفت و به رختخواب رفتيم. قسم
بخدائى كه آسمان را بالا قرار داه و آب را از زمين جوشانيده، همان شب سنگينى فاطمه را در شكم خود احساس كردم. [اين قسمت نقل به معنى شده است. بحار الانوار: ج 16 ص 78 ح 20 از العدد القويه. عوالم العلوم: ج 11/ 1 ص 53 رقم 1 از الدر النظيم.]

/ 31