11- هم مباحثه هاى آية الله العظمى اراكى(ره) - یاد نامه حضرت آیت الله اراکی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یاد نامه حضرت آیت الله اراکی - نسخه متنی

رضا استادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

11- هم مباحثه هاى آية الله العظمى اراكى(ره)

1- آية الله العظمى حاج سيدمحمدتقى خوانسارى (1)

آية الله العظمى سيدمحمدتقى خوانسارى در ماه رمضان سال 1305 در خانواده اى كه به علم و فضل و ادب اشتهار داشت، پابه عرصه وجود نهاده، تحصيلات ابتدايى را در مسقط الراس خود (شهر خوانسار) گذراند و به سال 1322هجرى قمرىجهت فراگرفتن علوم اسلامى رهسپار نجف اشرف گرديد و پس از طى مراحل سطوح، به محضر درس مرحومين آيتين:

ملامحمدكاظم خراسانى (2) (صاحب كفاية الاصول)، و سيدمحمدكاظم يزدى (3) (صاحب عروة الوثقى)، اعلى الله مقامهما،راه يافته، و در حلقه شاگردان آن دو بزرگوار در آمد و از درياى معلومات آن دو استفاده كرد.

بعد از فوت مرحوم آخوند خراسانى، سالها در درس مرحوم آية الله شيخ فتح الله شريعت اصفهانى (4) (مشهور بهشيخ الشريعة) و مرحوم آية الله ميرزامحمدحسين نائينى (5) و مرحوم آية الله آقا ضياءالدين عراقى (6) قدس الله اسرارهمشركت جست و در معقول از افادات مرحوم حاج شيخ على قوچانى بهره مند گرديد.

حضور در صحنه نبرد

در جنگ بين المللى اول كه عراقيها به يارى دولت عثمانى شتافتند و عليه استعماربريتانيا به رهبرى روحانيت آگاه، بهمبارزه برخواستند، مرحوم آية الله خوانسارى همگام با مرحوم آية الله ميرزامحمدتقى شيرازى (ميرزاى دوم) (7) و مرحومآية الله سيد مصطفى كاشانى (والد مرحوم آية الله سيدابوالقاسم كاشانى) در اين جنگ شركت داشت و همچون رزمنده اىكار آزموده و شجاع با دشمن مى جنگيد، يكى ازبستگان بسيار نزديك آن مرحوم از قول مرحوم آية الله كاشانى نقلكردند كه ايشان فرمودند در سنگر عراق (اراضى بين فرات و دجله) با مرحوم خوانسارى در يك جبهه بوديم و مرحومخوانسارى در نزديكترين سنگرها با دشمن مى جنگيد، وقتى رسيد كه ما، بعد از مبارزه بسيار محاصره شديم و عده اى ازهمرزمان قصد فرارداشتند ولى مرحوم خوانسارى از فرار آنها جلوگيرى مى كرد و فرياد مى كشيد كه فراراز زحف (جنگ)گناه كبيره است.

آرام آرام حلقه محاصره تنگ تر و تنگ تر مى شد و رفته رفته اميد زنده ماندن در دل همرزمان به ياس مبدل مى گشت كهحضرت آية الله پيشنهادى دادند.

پيشنهاد ايشان در اين لحظه حساس اين بوده است كه: «اكنون كه خطر مرگ متوجه ما است، خوب است وضو را تجديدو به نماز اشتغال يابيم، كه در حال نمازخدا را ملاقات نماييم.»

ايشان در اين جنگ مورد اصابت گلوله دشمن واقع مى گردند و مجروح مى شوند و پس از سقوط عراق دستگير و بههندوچين (8) (كه در آن روز ازمستعمرات انگلستان به شمار مى رفت) تبعيد شدند.

چهار سال متوالى مرحوم خوانسارى در چنگال استعمارگران در تبعيد بودو مدتى در دريا و مدتى هم در سنگاپور دراردوگاهى كه به وسيله سيم خاردارحصاركشى شده بود نگاهدارى مى شد.

پس از آزاد شدن به خوانسار آمدند و بعداز اقامت كوتاهى در خوانسار، به سلطان آباد اراك آمده و در سال 1340 با مرحومآية الله حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (بنيانگذار حوزه علميه قم) به شهر قم آمده و در اراك و قم در طول اين مدت ازدرس مرحوم آية الله العظمى حائرى استفاده مى كردند.

پس از ارتحال مرحوم آية الله حائرى در سنه 1355 مرحوم خوانسارى به اتفاق سيدين علمين آية الله سيدمحمد حجت (9) و آية الله صدر (10) اهداف اين استادگرانقدر را دنبال و با تربيت فضلا، بل علماى وارسته و مبرز، كه بعدا از زعماواستوانه هاى علمى حوزه علميه گشتند خدمات شايانى به حوزه علميه نمود.

اقامه نماز عبادى سياسى جمعه:

اين عالم ربانى در طول عمر سراسر افتخار و با بركت خود دست به اقداماتى زد كه از معروفترين آنها دو مورد زير است:

يكى از اقدامات اين مرد بزرگ، اقامه نماز عبادى سياسى جمعه (به سال 1360ه )است كه ساليان سال اقامه نمى شد ونظرحضرتش دربحث صلاة به احتياطلازم در فعل آن مؤدى گرديد و از اين جهت از همان زمان «اين سنت سنيه وفريضه الهى رااز ظلمت متروكيت واستتار سنين متماديه بيرون »آورده وابتدا درمدرسه فيضيه وسپس (به خاطركثرت مامومين) درمسجدامام حسن عسكرى عليه السلام اقامه مى فرمودند.

اقامه نماز استسقاء:

يكى ديگر از اقدامات فراموش ناشدنى اين مرد بزرگوار اقامه نماز استسقا است كه در سال 1363 هجرى (مصادف با اشغالمتفقين بعضى مراكز ايران را) توسط ايشان و انبوهى از متدينين برگزار شد.

در اين باره عالم بزرگوار، حضرت آية الله العظمى اراكى نوشته اند:

«در سنه 1362 كه خشك سالى اتفاق افتاد، اهل بلد (قم) از ايشان تقاضاى صلات استسقاء نمودند، حضرتش امتناع ورزيدو پس از اصرار بسيار قبول فرموده با هيئت عظيمه از رجال اهل علم و فضل و خلق كثيرى از ساير طبقات كه تقريبابالغ بر بيست هزار نفوس بودند حركت فرموده به مصلاى خارج شهر تشريف آورده به اقامه صلات مذكوره پرداختند وطولى نكشيد كه باران غريب باريدن گرفته و سيل عجيبى ظاهر گرديد و بر احدى مخفى نماند كه نيست اين، الا از اثردعاى آن بزگوارو بركت نماز او.» (11)

در سال 1371قمرى اقشار مختلف مردم همدان از ايشان رسما دعوت كردند كه تابستان را در همدان به سر ببرند. جنابايشان با توجه به كسالت ديرينه،اين پيشنهاد را پذيرفتند و روز 22 شوال همان سال شهر قم را به مقصد همدانترك گفتند ولى با كمال تاسف در اين شهر در هفتم ذى الحجة 1371، مبتلا به حمله قلبى گرديده و روح بلندش به ملكوتاعلى پر كشيد و پيكر پاك و مطهرش با شكوه فراوان به قم منتقل و با تشييعى بى سابقه در كنار مرقد استاد بزرگوارشآية الله حائرى، در مسجد بالاى سر حرم حضرت معصومه عليها السلام مدفون گرديد و در اين رابطه مدتى درسهاى حوزهتعطيل شد و مردم شهرهاى مختلف ايران و عراق به سوگ نشستند و مجله «مجموعه حكمت » كه در آن زمان منتشرمى شد شماره 12خود را به شرح حال ايشان اختصاص داد و شعرا در رثاى او شعرها گفتند.

رباعى زير را سيدمحسن آل طالقانى سروده:

نعى العلم والدين ناعى الردىبفقد (التقى) النقى الممجدمضى طاهرالذيل من ذى الدنىبقلب الى ربه قد تجرد (12)

2- آية الله العظمى سيداحمد خوانسارى (13)

آية الله العظمى حاج سيداحمد خوانسارى فرزند مرحوم حاج سيديوسف كه نسب شريفشان به سى واسطه به حضرتموسى بن جعفرعليه السلام مى رسد و از نوادر اتقياى زمان بودند در 18 محرم 1309هجرى قمرى در شهر خوانسار، درخانواده اى روحانى ديده به جهان گشودند.

مقدارى از رياضيات و علوم مقدماتى و سطح را در زادگاه خويش از محضرعلماى بزرگ آن سامان همچون برادر والامقامخود مرحوم آية الله حاج سيدمحمدحسن ونيز شوهرخواهرشان مرحوم آية الله حاج سيدعلى اكبر خوانسارى فراگرفتوسپس براى ادامه تحصيل به اصفهان مهاجرت نمود و در آن شهر كه يكى از حوزه هاى بزرگ علمى اسلامى به شمارمى رفت از محضر آيات عظام مرحوم حاج ميرمحمدصادق مدرس اصفهانى وآخوند ملاعبدالكريم گزىوميرزامحمدعلى تويسركانى، خارج فقه و اصول خوانده و بعد از طى اين مراحل براى تكميل معلومات خود به دارالعلمنجف (على مشرفه آلاف التحية والسلام) عزيمت نمودو در آن حوزه پر بركت، دو سال در درس مرحوم آخوند خراسانى وچندين سال هم در درس مرحوم آية الله حاج سيدمحمدكاظم يزدى و مرحوم آية الله نائينى و مرحوم آيت الله آقاضياءالدين عراقى و اساتيد ديگر شركت جست، تا به مدارج عاليه ازعلوم مختلف همچون فقه، اصول، فلسفه، رياضياترسيد و سپس در سال 1335هجرى قمرى به ايران مراجعت و با اقامت در اراك از محضر مرحوم آية اللهحاج شيخ عبدالكريم حائرى (مؤسس حوزه علميه قم) استفاده هاى علمى فراوانى برد.

اقامت در قم

بعد از اينكه مرحوم حائرى به قم آمده و حوزه علميه را تاسيس نمودند، مردم اراك از ايشان تقاضا نمودند كه آقاىخوانسارى به جاى ايشان اقامه جماعت كرده وامورات دينى مردم را اداره كنند، مرحوم حائرى هم با اين تقاضا موافقتكردند.

حضرت آية الله العظمى اراكى نقل فرمودند كه مرحوم حائرى تقريبا بعد ازشش ماه از عزيمتشان به قم در جلسه اىفرمودند كه: ما مى خواستيم آقاى سيداحمد خوانسارى اعلم علماى شيعه باشد و لكن ايشان قناعت كردند كه اعلم علماىاراك باشند.

به مجرد اينكه مرحوم خوانسارى اين قضيه را شنيده و متوجه شدند كه رضايت مرحوم حائرى در اين است كه ايشان درقم باشند، همان روز عازم قم شده و در اين شهر اقامت گزيدند و تا پايان عمر مرحوم حائرى از درس ايشاناستفاده مى كردند و نيز تا سال 1370 به تدريس و تربيت فضلا مشغول بودند و تعدادى ازافاضل حوزه علميه قم ازشاگردان ايشان هستند.

علامه فقيد حاج شيخ آقا بزرگ تهرانى مى نويسد: در محرم سنه 1370 كه علامه حاج آقا يحيى سجادى وفات كرد، اهالىتهران از مرجع كبير آية الله العظمى بروجردى(ره) تقاضا كردند كه شخصيت باكفايتى را به تهران اعزام دارند تا درمسجدحاج سيدعزيزالله، اقامه نماز كرده و به امورات دينى مردم بپردازد و مرحوم بروجردى ايشان را به تهران فرستادند. (14)

مرحوم خوانسارى از نظر زهد و تقوا الگويى كم نظير و مبارزه ايشان با هواى نفس، مشهور عام و خاص بود، و تا آخر عمرپر بركتش در مسجد حاج سيدعزيزالله تهرانى به اقامه نماز جماعت و تدريس خارج فقه مشغول و عمر پرثمر خود رادرخدمت به اسلام و حوزه هاى علميه سپرى نمود.

بعد از وفات مرجع كبير مرحوم آيت الله بروجردى جمع كثيرى از مردم ايران و برخى از كشورهاى ديگر به ايشان رجوعكرده و از ايشان تقليد كردند.

و از تاليفات اين فقيه متقى كتاب شريف «جامع المدارك فى شرح المختصرالنافع » كه فقه استدلالى منقح و مهذبى استو جامع بين وجازت لفظ و دقت و تحقيق در مطالب مى باشد و ديگر كتاب «العقايدالحقة » در علم كلام و حاشيه عروة الوثقىو رساله عمليه فارسى و عربى و رساله مناسك حج است.

آية الله خوانسارى از بدو ورود به تهران و امامت جماعت در مسجدسيدعزيزالله بازار طهران از شهرت بسزايى برخورداربودند و مراجعه مردم و علمابه ايشان خيلى زياد بود و وجوهات فراوانى هم خدمت ايشان مى آوردند.

آية الله حاج سيدابوالحسن قزوينى رفيعى هم در سالهاى اخير عمرشان ازقزوين به تهران هجرت و در مسجد جامع بازارطهران امام جماعت بودند و درهمانجا درس عمومى فقه داشتند اما در ميان مردم آن قدرها شناخته شده نبودندووجوهات هم براى ايشان كم مى رسيد. اما در عين حال ايشان براى شاگردان درسش شهريه اى قرار داد و يكى دو ماهپرداخت شد.

از متصدى پرداخت شهريه ايشان كه يكى از علماى تهران است نقل شده كه آية الله خوانسارى با اطلاع قبلى به منزلايشان مى آيند و مى فرمايند يك مطلبى مى خواهم به شما بگويم و بايد بين من و شما مكتوم بماند و آن اين است كه ازاين ماه براى پرداخت شهريه آقاى رفيعى هر مقدار لازم داشتيد حواله مى دهم از فلان شخص بگيريد و نگران شهريهنباشيد. و هر ماه پول از طرف آقاى خوانسارى اما به نام آقاى رفيعى داده مى شد وآقاى رفيعى تا آخر عمر هم ازاينقضيه اطلاع نداشتند.

اين است معنى اخلاص درعمل، وبراى خدا نه براى هواى نفس قدم برداشتن.

معظم له در شروع نهضت اسلامى سهمى بسزا داشته و حق بزرگى نسبت به شكل گيرى پايه هاى اوليه انقلاب دارند، واعلاميه هاى متعددى در همان روزها ازطرف ايشان منتشر شد كه نمونه اى از آن را مى آوريم:

بسم الله الرحمن الرحيم انالله و انا اليه راجعون الحمدلله رب العالمين والصلوة والسلام على خير خلقه محمدوآله الطاهرين و لاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم.

حوادث اسف آور يكى دو روز اخير كه منجر به قتل و جرح يك عده مردم بى گناه و توقيف حضرت آية الله خمينى و آية اللهقمى و ديگران آقايان عظام شده است، موجب كمال تاثر و تاسف حقير گرديد. با كمال تعجب مشاهده مى شودمسؤولينامنيت كشور با نهايت گستاخى حضرات آقايان مراجع عظام و علماى اعلام دامت بركاتهم راموافق امورى كه مباينت آنها باشرع مطهر، محرز و مكرر تذكرداده شده است، جلوه مى دهند.

حقير در اين موقع حساس لازم مى دانم اولياى امور را متذكر سازم، انجام اين گونه اعمال ضدانسانى نسبت به حضراتعلماى اعلام و قتل و جرح مردم بى پناه نه تنها موجب رفع غائله نخواهد بود بلكه جز تشديد امور و ايجاد تفرقه ووخامت اوضاع، اثر ديگرى نخواهد داشت. موجب كمال تاسف است كه بايد حريم مقدس اسلام و روحانيت از طرف اولياىامور اين چنين مورد تجاوز قرار گيرد، انالله و انا اليه راجعون. از خداوند متعال عز اسمه مسالت دارم كه اسلام و مسلمينرا در كنف عنايات خود از همه حوادث مصون و محروس بدارد و ما توفيقى الا بالله عليه توكلت و اليه انيب.

الاحقر احمدالموسوى الخوانسارى 13 محرم 1383

/ 69