3- ملك التجار تبريزى متوفاى 1322
در كتاب سيماى اراك آمده: شخص نيكوكارى به نام حاج حسن ملك (ملك التجار)فرزند حاج ميرزا محمد تاجر ازبازرگانان معروف عراق (اراك) مدرسه و مسجدو آب انبارى در ضلع جنوبى ميدان اراك ساخته و وقف كرده است و نيزحمامى درعباس آباد اراك ساخته كه به نام حمام حاج ملك معروف است و خيابان ملك عباس آباد به نام او مشهور است. اين مدرسه و مسجد را يا ملك التجار به نام آقا ضياءالدين فرزند حاج سيدمحمدباقر ساخته و يا چون اولين امام جماعتمسجد آقاضياءالدين بوده به مدرسه آقاضياء و مسجد آقاضياء معروف شده است. در زمان رضاخان مدرسه آقاضياء از دست طلاب خارج و در ساختمان آن دبستانى داير گرديد اما پس از شهريور 1320 باهمت حضرت آية الله صدرا اراكى (8) از اداره فرهنگ پس گرفته شد و به وضع اصلى خود برگشت. (9) قبلا گفته شد كه شهر اراك در سالهاى 1227-1231 تاسيس شد. پس ازاتمام شهر،يوسف خان سپهدار شروع به اقداماتى براى جلب مردم جهت سكونت در شهر نموده و در صدد بر آمد كه ازاطراف و اكناف خصوصا از نواحى نزديك مردم را به شهر منتقل نمايد كه موجبات آبادانى شهر به تدريج فراهم گرددازجمله اين اقدامات اين بود كه برخى ازروحانيان سرشناس را به اين شهر دعوت كند. جد اعلاى خاندان حاج آقامحسن عراقى معروف به سيدمحمد مكى ظاهرااز حجاز به كرمانشاه آمده و از آنجا به كرهرودعراق هجرت كرده است و چند نفر ازپدران حاج آقامحسن عراقى در قبرستانى به نام تخت سيد در كرهرود مدفونندومقبره آنان زيارتگاه خاص و عام است. (10) جد دوم حاج آقا محسن، مرحوم مير على محمد كه در كرهرود متوطن بوددرسال 1233 از دنيا رفت و در همانخت سيد به خاك سپرده شد وى چهار پسرداشت به نامهاى سيدمحمد و سيداحمد و ميريحيى و سيدهادى و يك دختربه نام خورشيد خانم. (11) مرحوم سيدمحمد و سيداحمد كه (در يك زمان به دنيا آمده و به ترتيب درسال 1260 و 1264 از دنيا رفتند) پس از اينكهتحصيلات خود را نزد پدرشان ميرعلى محمد و استادان مقيم كرهرود به پايان رساندند براى تكميل تحصيلات ازطرفپدر به كرمانشاه اعزام مى گردند و نزد مرحوم آقامحمدعلى كرمانشاهى پسرآقاباقر بهبهانى به تحصيل علوم مشغولمى شوند. روزى محمد على ميرزا دولتشاه فرزند فتحعليشاه و حاكم كرمانشاه به ديدن آقامحمدعلى مى آيد وآقاسيداحمدوآقاسيدمحمد هم حاضر بوده اند آقامحمدعلى آنان را به دولتشاه معرفى مى كند وى مقدارى از دو روستاى اطراف عراق(اراك) راكه در اختيارش بوده به آقايان سيد احمد و سيد محمد واگذار مى نمايد و اين واگذارى مورد تاييد فتحعليشاههم قرار مى گيرد. آقاى حاج سيد محمد در همان كرمانشاه با خانمى (مادر سيدمحمدباقر)كرمانشاهى از اقوام آقا محمدعلى ازدواجمى كند و از اين رو اين دو بيت با هم پيوند مى خورند. (12) آقاى حاج سيداحمد و آقاى حاج سيدمحمد پس از مدتى تحصيل و استفاده از محضر درس آقا محمد على كرمانشاهى بهمكه معظمه مشرف مى شوند و سپس به كرهرود به خدمت والد و ساير اخوان و اقوام برمى گردند. يوسف خان بانى شهر عراق(اراك) كه با تمهيداتى درصدد ازدياد ساكنين اين شهر بود و در اين راه قدمهايى برداشت برايشكاملا مشهود و محسوس بود كه شهراز جهات مختلف نياز به روحانى و اهل علم دارد از اين رو به كرهرود رفت وباملاقاتهاى مكرر و گفتگو با ميرمحمدعلى موافقت او را جلب كرد كه آقاى حاج سيداحمد فرزنداو براى سكونت به شهرعراق(اراك) عزيمت نمايد وبدين منظور ايشان به شهر آمد و در محله قلعه سكونت اختيار كرد و پس از مدتى از برادرشآقاسيدمحمد (13) هم دعوت به عمل آمد وايشان هم پذيرفت و در عراق(اراك) درمحله حصارسكونت كرد و باآمدن ايندوبزرگوار به عراق(اراك)اين كمبود برطرف شدوسكونت ايشان موجب رضايت خاطر مردم وايجاد رغبت بيشتربراى سكونت درشهر گرديد. البته آقا سيداحمد و آقا سيد محمد به طور دائم در شهر نماندند وآقاسيداحمد فرزندش سيدابوالقاسم وآقاسيدمحمدفرزندش سيدمحمدباقر را بجاى خوددر شهر گذاشتند و آنان سكونت دائم شهر را اختيار نمودند و همانطور كه قبلاگفته شد در سال 1260 و 1264 از دنيا رفتند و قبر آنان در تخت سيدكرهرود است. (14) مرحوم آقاسيداحمد چند پسر داشت كه اكبر آنها مرحوم ميرزا سيدابوالقاسم(پدر حاج آقامحسن) بود وى كه اهل علم،زاهد، بى اعتنا به دنيا و از هر جهت وارسته بود جانشين پدر و امام جماعت و مدرس مسجد و مدرسه سپهدارى گرديدوبنابراين در همين سالها حوزه علميه اراك تحقق خارجى پيدا كرد ايشان در سال 1270 از دنيا رفت و نوبت فرزندش حاجآقامحسن (1247-1325) رسيد كه درزمان او حوزه علميه عراق (اراك) داراى شخصيتهاى علمى متعددى بوده وطبعابازار درس و بحث در مدرسه سپهدارى و غيره گرم بوده است. در كتاب سيماى اراك و كتاب خاندان محسنى مى خوانيم: در سال 1270ه .ق كه ميرزا سيد ابوالقاسم درگذشت پس ازمجلس ترحيم، بستگان نزديك حاج آقامحسن، و سرتيپ محمدحسن خان فراهانى معروف به قره سرتيپ كهدامادآقاسيد ابوالقاسم بوده در مدرسه سپهدارى حاضر بودند و سرتيپ محمدحسن خان چنين مى گويد: چون آقاى ميرزا سيدابوالقاسم به رحمت ايزدى پيوسته است از اين ساعت آقامحسن فرزنداكبر و ارشد ايشان سمترياست بر همه را خواهد داشت واطاعت او بر همه لازم است ضمنا به آقامحسن هم متذكر مى گردد كه حوزه درس خود رادرمدرسه سپهدارى تشكيل دهد و به طلاب علوم دينيه گوشزد مى نمايد كسانى كه درحوزه درس آقاحاضر شوندماهيانه مبلغى نقد و مقدارى گندم دريافت خواهندداشت و به اين ترتيب حوزه درس مرحوم آقاى حاج آقامحسن كهاجازه اجتهادخود را در بروجرد دريافت كرده و نزد اساتيد بزرگى تلمذ نموده بود شروع گرديد. (15) گرچه در آن موقع علماى ديگرى هم در عراق (اراك) بوده اند كه مجلس درس داشته اند ولى خصوصياتى در حاجآقامحسن بود كه موجب گرديد حوزه درس ايشان روز به روز توسعه يابد و بيش از پيش مورد توجه اهل علم قرار گيرد. آرى از همان آغاز تاسيس شهر عراق (اراك) تا آمدن آية الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى به آنجا مى توان گفتاراك حوزه علميه داشته زيرا طلاب فراوان و اساتيد و مجتهدان بزرگ در آن بوده اند كه در بخش آينده، نام برخى ازاين بزرگان را ياد مى كنيم.1) آية الله العظمى اراكى داماد ايشان و آية الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم داماد يكى از همسران ايشان مى باشند. 2) از بازرگانان معروف اراك بوده است. 3) سيد محمد باقر پسر عموى حاج آقا محسن عراقى است. 4) بله چند سال قبل مدرسه اى توسط آية الله حاج شيخ ابوالفضل خوانسارى امام جمعه اراك تاسيس شده كه در تاريخنگارش اين سطور به طور موقت در اجاره آموزش و پرورش اراك است. 5) نامداران اراك، ص 91. 6) نامداران اراك، ص 90. 7) تاريخ اراك. 8) مرحوم آقاى صدرا اواخر عمرشان درتهران بودند ودرجلسات مذهبى سخنرانيهاى جالب ومؤثرى داشتند. 9) سيماى اراك، ج 4، ص 322. 10) كتاب خاندان محسنى اراكى، ص 14. 11) همان، ص 15. 12) همان، ص 16. 13) در مفاتيح الجنان محدث قمى در بخش تعقيبات نماز صبح داستانى مربوط به همين سيد محمد كه حكايت ازجلالت قدر او دارد از درالسلام حاجى نورى نقل شده است. مراجعه شود. 14) همان، ص 20. 15) همان، ص 24 و سيماى اراك، ج 4، ص 238.