تنهايي ـ علي ع - امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (ع) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تنهايي ـ علي ع

يكي ازجنگهاي خانمانسوزكه بين مسلمانان رخ داد،جنگ جمل بود،باعث اين جنگ تحميلي طلحه وزبيردونفرازسران اسلام وعايشه بودند،وبهانه آنها مطالبه خون عثمان بود،بااينكه خودشان جزءتحريك كنندگان قتل عثمان بودند .

اين جنگ بسال هجري دربصره واقع شدكه منجربه شهادت پنجهزارنفرازسپاه علي ع وسيزده هزارنفرازسپاه عايشه گرديد .

طلحه وزبيرازكساني بودندكه پس ازقتل عثمان ،درپيشاپيش جمعيت به حضورعلي ع آمده وباآنحضرت بيعت كردند، ولي هنوزچندماه نگذشته بودكه ديدندنمي توانندباوجودامارت علي ع دنياي خود راآبادسازند،ازاين روبيعت خودراشكستندوجلودارناكثين بيعت شكنان شدند حضرت علي ع ازاين دونفر،دلي پررنج داشت ،چراكه ضربه اي كه ازناحيه اين دونفركه نفوذكاذب درميان مسلمانان داشتنددرآن زمان به اسلام مي خوردجبران ناپذيربود،آنحضرت دست به دعابرداشت ودرمورداين دونفرنفرين كردوعرض كردخداياطلحه رامهلت نده وبه عذابت بگير،وشرزبيرراآنگونه كه مي خواهي ازسرمن كوتاه كن .

اينك ببينيدچگونه طلحه وزبيركشته شدند؟درجنگ جمل هنگامي كه سپاه جمل متلاشي شد،مروان كه ازسرشناسان آن سپاه بود،گفت بعداز امروزديگرممكن نيست خون عثمان راازطلحه مطالبه كنيم ،هماندم اوراهدف تيرش قرارداد،تيربه رگ اكحل رگ چهارم اندام ساق پاي طلحه خوردوآن رگ قطع شد،خون مثل فواره ازآن بيرون مي آمد،ازغلامش كمك خواست ،غلامش اورا سوارقاطري كرد،به غلام گفت اين خونريزي مرامي كشد،جاي مناسبي يافتي مرا پياده كن ،سرانجام غلام اورابه خانه اي ازخانه هاي بصره بردواوهمانجاجان سپرد .

به اين ترتيب ،خودكه به عنوان خونخواهي عثمان باسپاه علي ع مي جنگيد، توسطمروان كه ازسران لشگرش بود،به خاطرهمين عنوان ،ترورشدوبه هلاكت رسيد .

امادرموردزبير،نصايح علي ع باعث شدكه زبيرازصف دشمن خارج گردد، بااينكه وظيفه اواين بودكه ازامام وقت ،حضرت علي ع حمايت كندولي بطور كلي ازجنگ ،خودراكناركشيدورفت به سوي بياباني كه معروف به وادي السباع بوددرآنجامشغول نمازبودكه شخصي بنام عمروبن جرموز،بطورناگهاني براو حمله كردواوراكشت ،واونيزكه آتش افروزجنگ جمل بوددر سالگي اين گونه به هلاكت رسيد .

ابن جرموز،شمشيروانگشترزبيررابه حضورعلي ع آورد، وقتي چشم علي ع به شمشيرزبيرافتادفرمود"سيف طال ماجلي الكرب عن وجه رسول الله "اين شمشير،چه بسياراندوه راازچهره رسول خداص برطرف ساخت ؟!

/ 119