امام علي ع باجمعي درمسجد كوفه پس ازجنگ جمل وصفين نشسته بودند،عمروبن حريث يكي ازحاضران بود .در اين وقت يك زن نمائي كه خودراپوشيده بودوشناخته نميشدبه آن مجلس آمدو روبروي امام علي ع ايستادوروبه علي ع كردوگفت اي كسي كه مردان راكشتي ،و خونهاريختي ،وكودكان رايتيم نمودي وزنان رابيوه كردي .امام علي ع فرمود اين زن همان زن زبان درازوبدزبان وبي شرمي است كه هم شباهت بهب زنان داردو هم شباهت به مردان ،كه هرگزخون عادت زنانه نديده است .وقتي كه اوديدهوا پس است ازآنجاگريخت درحالي كه سردرگريبان خودفروبرده بودتاكسي اورا نشناسد .عمروبن حريث ،اوراتعقيب كردوقتي كه به ميدان رحبه رسيدندعمربن حريث ازمنافقين بود،بااين كارخودميخواست بداندكه آياعلي ع اين نسبتها راكه به آن زن دادراست است يانه ؟عمروبن حريث فريادزداي زن سوگندبه خداآنچه امروزبه اين مردعلي عليه اسلام گفتي خوشم آمد،به خانه من بياتابه توجايزه اي بدهم ولباسي هديه كنم .زن واردخانه اوشد،عمروبن حريث به كنيزان خوددستوردادتاآن زن راتفتيش كنند .اوگريه كردوالتماس نمودكه مرابرهنه نكنيد،من حقيقت راميگويم ،آنگاه گفت سوگندبه خدامن همان اوصاف رادارم كه علي ع گفت من درعين اينكه زن هستم ،نشانه هاي مردي درمن هست ،وهرگزخون عادت ماهيانه زنانگي نديده ام .عمروبن حريث اوراازخانه بيرون كردوسپس به محضرعلي ع آمدوجريان رابه عرض امامعل ع رسانيدامامعلي ع فرمودخليلم رسول خداص ،دشمنان سركش من ازمردوزن راتاروزقيامت به من خبردادكه چه كساني هستند ./شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديدج 2ص 288 .