غش -در-معامله - امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (ع) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غش -در-معامله

ميثم تمار ايراني بود ، و روزگار او را غلام زني از زنان طايفه اسد ، در كوفه كرده بود ، امرمومنان ع او را از صاحبش خريد و آزاد كرد .

او مانند پدرش يحيي ، خرمافروش بود ، ولي مغازه ساده اش را كلاس درس قرار داده بود ، در عين اينكه خرما ميفروخت ، و اسرار و علوم معنوي راكه از امامش حضرت علي ع آموخته بود ، به ديگران ياد ميداد ، و افراد بزرگ و وارسته به حضورش ميرفتند ، و درسهاي بزرگ معنويت از ميثم مياموختند .

روزي يكي از ارستگان نزد ميثم آمد ، او اهل ادب و معنويت بود و دلي سوخته داشت ، مشتاق بود كه خاطراتي را كه ميثم در رابطه با مولايش علي ع داشت ، از ميثم بشنود ، از ميثم خواست ، مقداري از آن خاطرات را بيان كند .

ميثم گفت روزي مولايم علي ع به مغازه ام آمد ، و مرا به عنوان ابلاغ پيامي به دارالاماره فرستاد ، و خود بجاي من نشست و به خرمافروشي پرداخت .

من رفتم و ابلاغ پيام كردم و به مغازه بازگشتم ، ديدم امام ، قسمتي از فرماها را فروخته است ، در اين ميان ديدم مقداري از سكه هاي پولي كه از خريداران خرما گرفته ،تقلبي است ، امام فرمود ميثم نگران مباش ، بزودي آنكس آن خرماها را كه با اين پول خريده ، تلخ مي يابد ، و باز ميگردد ،لحظاتي نگذشت ، خريدار خرما آمد و گفت خرماها تلخ است امام ، آن خرماها را گرفت و سكه هاي تقلبي او را به او داد و به او فرمود اي مرد تا اين پولها در دست تو است ، لقمه اي شيرين از گلويت پائين نميرود .

/ 119