بزرگواي ـ علي ع - امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (ع) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بزرگواي ـ علي ع

اصبغ بن نباته گويدصبح زودهمراه علي ع نمازخواندم ،سپس ناگهان ديدم مردي مي آيد كه معلوم بود،مسافراست ،به حضورعلي ع رسيد،علي ع به اوفرمودازكجا مي آئي ؟عرض كردازشام .

علي ع فرمودبراي كاري به اينجاآمده اي ،آن راخودت مي گوئي يامن بگويم ،اوعرض كرداي اميرمومنان خودت بفرما .

علي ع فرمود معاويه درشام اعلام كرد،هركس برودوعلي ع رابكشد،ده ديناربه اوجايزه مي دهم ،شخصي حاضرشد،ولي وقتي به خانه اش رفت ،پشيمان شدوباخودگفت من پسرعموي رسول خداوپدرفرزندان رسول خداص رانخواهم كشت .

روزديگرمعاويه ده هزاردينارديگرافزودواعلام كردهركس علي ع رابكشد ‚هزاردينارجايزه دارد،مردديگري ،قبول اين ماموريت رانمود،اونيزفكرعاقبت كارراكردو پشيمان شد .

روزبعدمعاويه سي هزاردينارجايزه قرارداد،توبخاطراين جايزه هنگفت برجستيوقبول كردي واينك خودرابه قصدكشتن من به اينجارسانده اي و توازفاميل حميرهستي .

شخص تروريست ،اقراربه راستگوئي علي ع نمود .

علي ع به اوفرموداكنون چه تصميم داري ؟ .

اوگفت ازتصميم كشتن تومنصرف شدم ، اكنون مي خواهم به شام برگردم .

حضرت علي ع به غلامش قنبرفرمودوسائل سفراورا تكميل كن وآب وغذابه اوبده واوراروانه شام كن ،قنبرفرمان علي ع رااجرا نمود .

تروريست باكمال شرمندگي ازآنهمه بزرگواري علي ع به سوي شام بازگشت

/ 119