روزي معاويه به سعدبن ابي وقاص پدر عمر سعد گفت چرا علي ع را سب نميكني ؟ يعني چرا ناسزا به آنحضرت نمي گوئي .سعد درپاسخ گفت من سه موضوع را كه رسول خدا ص درباره علي ع فرموده بياد مي آورم ، ازاين رو به آنحضرت ناسزا نميگويم ، كه اگر داراي يكي ازآنها بودم ،براي من بهتر ازشتران سرخ پوست و گرانقدر حجاز بود .1 شنيدم رسول خدا ص در بعضي از جنگها ، علي ع را در مدينه به عنوان جانشين خود گذارد ، و براي جنگ ، مسافرت كرد ، علي ع به رسول خدا ص عرض كرد آيا مرا با زنان و كودكان ،ميگذاري و خود به ميدان جنگ ميروي ؟ رسول خداص به علي ع فرمود اما تضي ان تكون مني بمنزله هارون من موسي الا انه لانبوه بعدي آيا خشنود نيستي كه تو نسبت به من ، همچون نسبت هارون به موسي ع باشي ، جز اينكه بعد از من ، پيامبري نخواهد بود .2 شنيدم در جنگ خيبر ، رسول خدا ص فرمود فردا پرچم را بدست شخصي ميسپارم كه هم او خدا و رسولش را دوست دارد ، و هم خدا و رسولش او را دوست دارند ، ما در انتظار بوديم ببينيم اين افتخار به چه كسي ميرسد ، فرداي آن روز ، رسول اكرم ص پرچم رابدست علي ع سپرد .3 هنگامي كه اين آيه نازل شد انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا خداوند ، فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهلبيت ، دور كند و كاملا شما را پاك سازد .رسول خدا ص ، علي ع و فاطمه و حسن و حسين را طلبيد و گفت خداوندا اينها اهلبيت من هستند ./ خصائص مولانا اميرالمومنين ع ص 4 تاليف حافظ ابي عبدالرحمن تسائي متوفي 303 هق .