/در عصر خلافت علي ع غلام سياهي به حضوراميرمومنان علي ع آمدوعرض كردمن دزدي كرده ام مراپاك كن يعني بااجراي حددزدي كه بريدن چهارانگشت دست راست در مرحله اول هست حكم خدارادرموردمن جاري فرما .اميرمومنان ع فرمودشايد دزدي تودرغيرحرزبروزن فسق باشدچون يكي ازشرائطدزدي كه بايددستش را بريدآن است كه دزدي اودرمحل محفوظي مثل جيب يادكاني كه درش قفل است و ..كه به آن حرزميگويندباشد .سپس علي ع توجه خودراازاوبرگرداند .اوبراي باردوم اعتراف كردوگفت من دزدي كرده ام دزدي درحرزمراپاك كن .امير مومنان ع فرمودشايددزدي توبه مقدارحدنصاب يعني به اندازه چهارنخودونيم طلاي مسكوك يابه اندازه قيمت آن نباشدسپس علي ع روي خودراازاوبرگرداند .غلام سياه براي بارسوم اقراركردكه من دزدي كرده ام .وقتي كه علي عليه السلام دريافت كه اوراست ميگويدوشرائطدزدئي كه حددارددراين دزدي هست چهار انگشت دست اوراازبيخ بريدوحكم الهي راجاري نمود .غلام سياه ازخدمت علي ع مرخص شددركوچه ياميدان ويابازاركنارمردم آمدوبااحساسات پاك وبا شورونشاطبه مدح علي پرداخت وگفت قطع يميني اميرالمومنين وامام المتقين و قائدالعزالمحجلين ويعسوب الدين وسيدالوصيين .دست راستم رابريدامير مومنان وپيشواي پرهيزكاران وسروروپيشتازپيشقراولان رئي دين وسيداوصياء الهي .اوبه همين عنوان به مديحه سرائي ادامه ميدادوهمچنان درشان علي ع سخن ميگفت:امام حسن وامام حسين ازآنجاردميشدندازجريان آگاه شده ومديحه سرائي غلام سياه راشنيدندوسپس بحضورپدربزرگوارشان علي ع آمده وجريان را بعرض رساندندعلي ع شخصي رابسوي اوفرستادوفرمودبه اوبگوهم اكنون نزدمن بيايد .فرستاده علي ع نزدغلام سياه رفت وپيام علي ع رارسانداوباكمال شور وشوق بحضورعلي ع آمد .علي ع به اوفرمودمن دست توراقطع كردم ولي توازمن مدح ميكني ؟غلام سياه عرض كرداي اميرمومنان مرابااجراي حدالهي پاك ساختي پيوندحب ودوستي باتودرگوشت وخونم آميخته است اگرتومراقطعه قطعه كني ازحب قلبي ام كه بتودارم ذره اي نميكاهد .حضرت علي ع ديدحيف است كه چنين فردپاك ومخلصي دست پريده باشدازامدادغيبي الهي استمدادكرده ودعاكردو انگشتهاي قطع شده ورابه محل قطع گذاشت وازخداخواست كه دست اوبحالت اول برگردددعاي علي ع مستجاب شدودست غلام سياه موزون شده وبصورت اول سالم گرديد ./الخرائج قطب راوندي ص 85بحارط جديدج 41ص 203