سخن بيهوده - حکمت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
سخن بيهوده
گويندابراهيم سمرقندي روزي دربازار نشسته بودمردي اسبي خريده بود .يكي ازاوپرسيداين اسب رابه چندخريده اي ؟گفت بفلان قيمت خريده ام ،آنشخص گفت بسيارگران خريدنمي ارزد .ابراهيم گفت چراهرزده بيهوده گفتي كه چهارگناه دراينهاكردي اول .آنكه فروشنده راكه غايب است غيبت كردي دوم .آنكه خريداررادل شكسته كردي .سوم .آنكه تغييرقسمت قضاوقدرخداوندكردي .چهارم .آنكه معامله كه گذشته درآن خوض كردي .