اخلاق - انسانها - حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اخلاق - انسانها

پادشاهي براي پادشاه ديگري سه مجسمه طلايي به رسم هديه فرستاد ، كه از حيث ظاهر و وزن كاملا شبيه هم بودند و كسي نميتوانست ميان آنها فرقي بگذارد .

پادشاهي كه اين مجسمه ها را فرستاده بود ، به فرستاده خود گفت از قول من ، به پادشاه كشور همسايه سلام برسان و بگو كه اين مجسمه ها ، از نظر قيمت يكي نيستند و با هم فرق دارند .

او ، ميخواست بدين ترتيب از ميزان هوش درباريان و مردم كشور همسايه اش باخبر گردد .

پادشاه همسايه ، از دريافت اين هديه عجيب ، خيلي تعجب كرد و به درباريان فرمان داد تا هر چه زودتر ، تفاوت بين مجسمه ها را پيدا كرده و قيمت هر يك را حساب كنند .

درباريان ، پس از مدتها سعي و كوشش ، به عرض پادشاه رساندند كه مجسمه ها ، كوچكترين تفاوتي با هم ندارند .

پادشاه ، نميتوانست سخن آنها را بپذيرد بنابراين چيزي نگذشت كه صحبت درباره مجسمه ها ، ورد زبان همه اهل شهر شد و مردم از پير و جوان ، مايل بودند كه از فرق بين آنها ، آگاهي يابند .

خبر ، به اندازه اي مهم بود كه سرانجام به زندان شهر نيز رسيد .

جواني كه در زندان بود ، از زندانيان خواهش كرد تا به عرض شاه برسانند كه او حاضر است مجسمه ها را يكبار ببيند و تفاوت بين آنها را بگويد .

پادشاه ، فرمان داد كه فوري او را به قصر آورده و مجسمه ها را نشانش بدهند .

جوان ، پس از اينكه مجسمه ها را از هر طرف با دقت نگاه كرد ، ناگهان متوجه شد كه در گوش هر يك از آنها ، سوراخ بسيار كوچكي وجود دارد .

وقتي چوب باريكي را داخل سوراخ كرد ، نوك چوب از دهان يك مجسمه بيرون آمد .

مرتبه ديگر چوب را به گوش دومي فرو برد ، نوك چوب از گوش ديگر او بيرون آمد .

بار سوم ، چوب را به گوش مجسمه سوم فرو كرد ، نوك چوب از سوراخ ريزي كه در شم مجسمه قرار داشت ، ديده شد .

آنجوان ، پس از مشاهده اين موارد ، به حضور پادشاه رفت و به عرض رسانيد همانطور كه انسانها از نظراخلاق متفاوت هستند ، اين مجسمه ها هم خصوصياتي خاص را دارا ميباشند .

مجسمه اول ، به انسانهايي شباهت دارد كه به محض شنيدن حرفي از يك نفر ، آن را براي همه افراد نقل ميكنند به اين دسته از مردم ، نميشود اعتماد كرد .

مجسمه دوم ، شباهت به آدمهايي دارد كه وقتي حرفي را شنيدند هيچ وقت درباره آن فكر نميكنند آنها ، به اصطلاح از يك گوش ميگيرند و از گوش ديگر بيرون ميكنند .

اين دسته هم ، مردماني بيفكر و بيفايده ميباشند .

اما مجسمه سوم اينها شباهت به كساني دارند كه هر حرفي را ميشوند ، در دل خود جاي ميدهند و مسلم است كه ارزش اين دسته از مردم ، از همه بيشتر است .

پادشاه از شنيدن اين سخنان خوشحال شد و دستور داد تا قيمت هر يك از مجسمه ها را روي آن بنويسند و به حضور پادشاه كشور همسايه بفرستند .

مردماني كه داراي بينش دقيق ميباشند ، اگر گرفتار هم بشوند ، خيلي زود نجات پيدا ميكنند .

/ سه مجسمه طلايي با تلخيص و تغيير

/ 28