حالات شيخ جعفر شوشتري - حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حکمت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حالات شيخ جعفر شوشتري

حاج شيخ جعفرشوشتري درسال قمري باعده اي به تهران آمده بود .

ناصرالدين شاه براي به دست آوردن دل اوحواله اي به مبلغهزارتومان به نام اونوشت تاازخزانه دريافت كند .

شيخ آن راردكرد .

شاه گفت:به همراهان بدهيد .

شيخ گفت:آنان توشه اه خودرابراي اين مسافرت تهيه كرده اند .

شاه انگشتري ياقوت قيمتيش راكه درانگشت داشت بيرون آوردو آن رابه شيخ وگفت:وقت نمازدردست داشته باشيدويادمن كنيد .

شيخ انگشتري راگرفت ودرانگشت كردوبازآن راردنمودوگفت:اين انگشتري دردست من نمي ماند .

من يادشمارابه خاطرسپرده ام .

حالاشماآن رادردست كنيدويادمن كنيد .

/ 28