بیشترلیست موضوعات
ايران در بند " بخش نخست " ، مقدمه آشوبهاى سياسى در تهران از تاريخ 21 الى 25 ژانويه " اول تا پنجم بهمن 0431 " اقدامات اخير جهت تحت كنترل درآوردن دانشگاه امنيت در حكومت ايران صورت مذاكرات اصلاحات در ايران ارزيابى شش ماهه ئ اوضاع سياسى ايران جوانان برنامه ئ اصلاحى محافل مذهبى مخالفت سياسى افراطيون و جبهه ملى گروههاى اقليت فساد در ايران بررسى كلى ايران گزارش جان واشبورن به ريچارد هالمز قابل توجه براى پرسنل نيمه وقت ديدار سناتور پرسى: مسائل سياسى حركت در جهت رفاه اجتماعى كشور گزارش پايان ماعموريت - دورنمائى براى ايران طرز برخورد ايرانيان نسبت به حضور خارجيها در ايران پروژه ويژه سياسى -ديدگاههاى ايرانيان نسبت به حضور آمريكائيها در ايران حضور آمريكا در ايران شهرام چوبين موضوع: طرز تلقى ايرانيان نسبت به حضور ايالات متحده: مصاحبه با بارى چوبين از شركت ملى نفت ايران بررسى غير رسمى طرز تلقى ايرانيها نسبت به افزايش حضور بيگانگان در ايران طرز تلقى ايرانيان نسبت به حضور ايالات متحده طرز تلقى ايرانيان نسبت به حضور ايالات متحده: مصاحبه با آقاى مايك پيشوائيان، مديربازرگانى شركت ديزل اتوپارت بررسى طرزتلقى ايرانيها نسبت به افزايش حضور بيگانگان در ايران حضور آمريكائيها در ايران حضور آمريكائيها درايرانتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حكمفرماست، بشكنند. به اين خاطر، آنها اصرار دارند كه مركز، وابسته به كمكهاى دولت نباشد و در عوض طبق قرارداد تحت نظر هاروارد باشد. من تصور مى كنم كه مركز، در آينده تحت فشار زيادى قرارگيرد تا روش خود را تغيير داده و خود را با سيستم وفق دهد. در حقيقت هم اكنون يك چنين حمله اى توسط قاسم خردجو، رئيس هيئت مديره IBDMI كه عضو هيئت مديره مركز مطالعات نيز هست به عمل آمده است. ممكن است از شما تقاضاى كمك و راهنمايى غير رسمى در اين موقعيتها و در فرصتهاى ديگر، چه تشريفاتى و چه اساسى، به عمل آيد تا حمايت خود را از مركز مديريت ايران، همراه با درك و قبول اين كه اين مركز چه معنى و اهميتى براى ايران دارد، اعلام نمائيد بخش خصوصى نيز شناخت و عمل در مورد نياز به صرف هزينه روى افراد به اين چيزهاى ديگر را شروع كرده است. حقوق تمام اقشار كارمندان دولت بطور فاحشى پائين است و وضعيتى است كه فاسد و بى كفايتى را افزايش داده، و اين سابقاہ براى كارمندان بخش خصوصى در تمام سطوح به جز در سطح خيلى بالا صدق مى كرد. به هر حال، اكنون صنايع خصوصى شروع به مقابله با مشكل عدم كفايت پرسنل و مغزهاى متفكر از طريق بالابردن حقوق و امتيازات ويژه در استخدام كارمندان جديد با مهارتهاى خاص، نموده اند. براى مثال به فارغ التحصيلان مركز مطالعات مديريت ايران و مدرسه بازرگانى خارجى، اكنون بطور منظم حقوقهايى بيش از 120 هزار ريال در ماه پيشنهاد مى شود، در حالى كه حداكثر حقوق پرداختى از طرف دولت حدود 30 هزار ريال است. اين كمى حقوق كارمندان دولت از موارد نگرانى مستقيم ايالات متحده است. براى يك كارمند دولت " دولت كارمند طبقه متوسط بسيار زيادترى نسبت به بخش خصوصى دارا مى باشد و حقوق كارمندان دولت پائين است و اين امر بر اساس تحقيق انجام شده توسط سازمان بين اللملى كار روشن شده است " . بسيار آسان است كه باور نمايد كه چون شاه به صورت احمقانه اى ميلياردها صرف خريد تسليحات آمريكائى مى نمايد، وى حقوق كمى ميگيرد. اين وضع زمانى شدت پيدا مى كند و خود را نشان مى دهد كه اين كارمندان دولت مورد بحث، خدمات اجتماعى اساسى از قبيل بهداشت و آموزش و پرورش را ارائه مى دهند. در حال حاضر خشمى عظيم جامعه را فراگرفته چون درست زمانى كه حجم زياد خريدهاى تسليحاتى دولت ايران، براى عموم آشكار گشت وزير بهدارى شروع به استخدام پزشكان پاكستانى جهت كار در استانها نمود، تا از دادن حقوق و تهيه مسكن و امتيازات حرفه اى كه پزشكن ايرانى در صورت ترك تهران و يابخاطر عزيمت به خارج، طالب آنها هستند، اجتناب كند. ممكن است فرصتى به دست آوريد و درباه اين مسئله با شاه صحبت كنيد... من مى دانم كه سفير مك آرتور در رابطه با حقوق معلمين با شاه صحبت كرد. مدت زيادى است كه مقامات در بخشى از بخشهاى دولتى، لزوم بكارگيرى روشهاى مديرتى مدرن را دريافته اند. انى امر خصوصاہ در مورد سازمان برنامه كه در حال حاضر وزارت برنامه و بودجه است، صدق مى كند. شاه هميشه نظر دوگانه اى نسبت به اين سازمان، كه بسيارى از بهترين مغزها را تحت نظر رهبرانى قوى چون عبدالحسن ابتهاج و خداداد فرمانفرمائيان به دولت جذب كرده، داشته است. اين سازمان براى ايران نسبتاہ برنامه ريزى با كيفيت عالى فراهم آورده، ولى با مبادرت به استفاده از روشن هاى جديد مديريت در اداره امور خود سازمان و به توسعه هواداران مشخصى توسط رهبران آن در ميان زيردستان خود، از سيستم و اصول آن تخطى كرده است. بر اين اساس شاه به اين امر گرايش داشته است كه در طول سالهاى آخر يك طرح كه تلاشهاى زيادى در جهت دستيابى به اهداف آن در زمان تعيين شده و نيز تهيه طرح جديد به عمل آيد، استقلال سازمان برنامه را تحمل كند، و سپس در اولين سال شروع برنامه جديد قدرت و موقعيت سازمان را بشدت كاهش دهد. كاهش قدرت سازمان هميشه با بركنار كردن رئيس از انجام شده، گرچه تحمل شدايد ناشى از نتايج اين عمل در خلال سالهاى گذشته براى شخص او كم اهميت تر شده است. ابتهاج براى مدتى به زندان رفت و فرمانفرمائيان فقط از كار بركنار شد. شركت ملى نفت ايران، در حال حاضر نمونه ديگرى از وجود چنين جوى در دولت است. در حالى كه مقامات خود را مسئوليتهاى تازه ناشى از ترتيبات جديد تعيين شده با كنسرسيوم تطبيق مى دهند، سوئال اساسى آنهااين است كه چطور از روشهاى جديد مديريتى، كه كنسرسيوم بدون اين كه خود را درگير كنترلهاى سياسى آنها بنمايد هميشه از آنها بهره جسته است، استفاده نمايند. ظاهراہ نراه حلى كه پيدا شده اين است كه شركتهاى تابعه بيشترى كه بر اساس معيارهاى جديد سازمان يافته باشند با مسائل اجرائى درگيرشوند و در اين بين شركت ملى نفت ايران كه شركت مادر و مالك اين شركتهاى تابعه مى باشد نقش سنتى خود را در جريان سياسى مورد نظر شاه ايفا كند و مسير قديمى خود را طى نمايد. فشارها و تنشهايى كه اين امر ايجاد خواهد كرد، واضح است. تمايل به اداره امور به شكلى جديد وموئثر در ديگر بخشهاى دولت نيز خود را نشان مى دهد. فرصتهاى زيادى براى شما و اين سفارتخانه وجود خواهند داشت كه بايستى در مورد آنها هوشيار باشد و از آنها بهره جوئيد تا نشان داده شود كه ما اين تلاشها را درك مى نمائيم و بدون سر و صدا از آنهاحمايت مى كنيم. اين ساده است. صرفاہ براى شما قسمت مشكلتر باقى مى ماند و آن تفهيم اين موضوع به شاه است كه وضعيت وخيمتر و تغييرى كه از اين تلاشها به وجود مى آيد، و نيز آشكارسازى نامنظم سياستهاى ايران كه اجباراہ ايجاد اشكال مى نمايند، بر بى ثباتى حاصل از اعمال اين فشارهاى توسط شاه و يا تمسخر آنان " تكنوكراتها " توسط وى با دادن آزادى و اعمال فشار همزمان، نهايتاہ ارجحيت خواهد داشت. تا به حال من راه حلهايى را پيشنهاد كرده ام كه ما مى توانيم در تعقيب منافع خويش در موقعيت فعلى و در رابطه با شاه كه احتمال زياد تا مدت مديدى زنده مى ماند، برداريم. معتقدم كه ما همچنين بايد به علت وقايع احتمالى ديگر در آينده اى نامعين كه اكنون محتمل به نظر نمى رسد ولى امكان وقوعش زياد است، احتياط كنيم. مهمترين اقدام احتياطى اين است كه در برابر ايرانيان تحصيلكرده و فهميده كه هر رژيمى درا ين مملكت ناچار به اتكاى به آنان است، خود را از شاه جدا نشان دهيم. انجام تاين كار در زمان حاضر نسبت به گذشته اى نه چندان دور، آسانتر خواهد بود، زيرا موضع شاه در اين خصوص كه ايران بايستى درمقام بين اللملى خود يك كشور كاملاہ استوار و مستقل و بدون وابستگى به هيچ كشورى به حساب آورده شود، راهگشاى مقصود ما است. به هر حال اين امر روشنگرى محتاطانه ما را در اين خصوص آسانتر مى نمايد كه ما نيز به لحاظ روابط طولانى خصوصى و فرهنگى و نيز واقعيتهاتى جغرافيايى سياسى و اقتصادى، منافعى دائمى در ايران داريم. همچنين ما بايد اين نكته را روشن كنيم كه همان طور كه شاه به ارزشهاى ايران و اصول انقلاب سفيد افتخار مى كند و بر احترام به آنها تاعكيد مى ورزد ا نيز به معيارهاى مندرج در قانون اساسى خودمان احترام مى گذاريم و به آنها وفاداريم و خواستار شناساى مناسب آنها مى باشيم. تقاضاهاى شاه از ما مبتنى بر اين كه قانون اساسى خويش را تغييرداده و از فعاليت سياسى قانونى و اظهار عقيده در ايالات متحده جلوگيرى نمائيم بايستى به طور موئدبانه ولى قاطعانه و بدون عذرخواهى رد شوند. در صورت تكرار اين تقاضاها، اين نكته بايد براى آنها روشن شود كه بيجا و اهانت آميز هستند. اگر چه اين تفاضا و رد آن به وسيله دو دولت، به عنوان مسائل محرمانه تلقى مى شود ولى روش برخورد ما با آن بسرعت از طريق دستگاه حكومتى ايران گسترش پيدا مى كند. ما همچنين بايد رد همين جهت، بر روى معامله متقابل بيشتر در روابطمان اصرار كنيم. ما نبايد محدوديتهاى مسافرت مقامات كنسولى و ديپلماتيك خود را بپذيريم. با در نظر گرفتن توانايى ساواك در مراقبت، بحث بر سر اين كه چنين محدوديتهايى با ايجاد توانايى بار دولت در كنترل ديپلماتهاى كمونيست ضرورى است، غيرمنطقى و ناموجه است و چون كه محدوديتهاى كشورهاى كمونيستى در مورد مسافرت ديپلماتها زمينه اى كافى و مناسب براى دولت ايران فراهم مى آورد تاچنان محدوديتهايى را در مورد ديپلماتهاى كمونيست به عنوان مقابله به مثل به عمل آورد، اين بحثها كاملاہ بى اساس هستند. علاوه بر اين، بايد دولت ايران را وادار كنيم كه پاسپورتهاى آمريكائى كه مابه ايرانيان ميدهيم، قبول كند. اين امر به افرادى كه داراى مليتهاى دوگانه هستند و در ايران اقامت دارند و خصوصاہ به مساعله غامض همسران آمريكائى مردان ايرانى مربوط مى شود. بحث هميشگى كه با آن مواجه مى شويم اين است كه برطبق قوانين بين اللملى، ايران حق تعيين وضعيت مليت افرادى كه در قلمرو كشور زندگى مى كنند را دارا مى باشد. هيچ شكى درباره وجود اين حق نيست. مسئله اين است كه اجراى اين قانون با روابط دوستانه اى كه ما و شما، ادعاى داشتن آن را داريم، مناسبت دارد يا ندارد. از همه اينها گذشته، دولت ايران طبق قوانين بين اللملى حق دارد شما و من را بدون نياز به توجيه، " " اشخاص غير قابل قبول " " " G.N.P " قلمداد كند، اما دولت ايالات متحده مطمئناہ يك چنين عملى را از طرف ايران، بدون اعتراض و اخطار نمى پذيرد. اين يك مسئله حقيقى و بسيار مشكل است. گاهى اوقات خودكشيهائى در بين زنان آمريكائى در ايران اتفاق مى افتد، همه ساله درخواستهائى همراه با آشفتگى و خشم از طرف زنان آمريكائى از بخش كنسولى مى شود، چون آنها بر طبق قوانين طلاق در ايران بطور دائم از فرزندان خود جدا شده اند و يا متحمل خشونت و سعيت از جانب شوهرانشان مى شوند تا بتوانند با فرزندانشان زندگى كنند، و يا به علت اين كه شوهرانشان اجازه لازم براى خروج از كشور را كه يك زن مجبور است براى استفاده از پاسپورت ايرانى خود از شوهرش كسب كند به آنها نمى دهند، خود را دائم در ايران گرفتار مى يابند. اگر وضعيت خيلى بد باشد يا زنان آمريكائى ارتباطاتى در سطح بالا در آمريكا داشته باشند، مى توان كارى براى آنها انجام داد. به هر حال، با وجو خط مشى فعلى سفارت، در بيشتر موارد بخش كنسولى قادر به انجام هيچ كارى نيست. من نمى گويم كه اين زنان قهرمان هستند، يا ين كه ازدواج مختلط در ايران مشكلتر از هر جاى ديگر است. اين به هر حال يك عنصر كلاسيك در مشى ديپلماتيك بين المللى و آمريكائى است كه بدان وسيله يك كشور با پافشارى بر رفتار متقابل در مورد شهروندان خود در روابطش با ديگر كشورها، براى خود احترام كسب مى كند. ارزش و لياقت و جذبه شهروندان مربوطه، ارتباطى به اين ندارد. پافشارى بر اين اصل، در اين جا احترام زيادى براى ايالات متحده كسب مى كند. بسيارى از ايرانيان به سبب پافشارى ما، در به كار گرفتن حقوق كامل كنسولى در مدت دستگيرى و محاكمه GNIK EREB AL RORAHS، هر چند آن دختر بوضوح يك احمق بود، عميقاہ تحت تاعثير قرار گرفتند. اين كار همچنين به منزله هشدارى براى ايرانيان در مورد معيارهاى ملى در رابطه با حقوق شهروندانمان و مسئوليتهاى دولت آمريكا در قبال آنها، بود و همچنين اين امر به آنها خاطرنشان مى سازد كه معيارهاى ما صرفنظر از ماهيت دول ديگرى كه ما با آنها روابط دوستانه و خوب داريم همچنان پا بر جا مى مانند. علاوه بر اين، اين مشكل زنان آمريكائى، يك بمب ساعتى بالقوه در روابط ما با شاه است. فى الواقع يك روز يكى از اين زنان خودكشى كرده و يا كتك خورده، دختر يك سناتور يا برادرزاده رئيس ديوان عالى كشور از آب درخواهد آمد. بنابراين، من پيشنهاد اين مشكل با شاه مطرح شود. تا آنجائى كه من مى دانم، فكر نمى كنم هيچ يك از سفراى ايالات متحده در سالهاى اخير در ايران، درباره اين مطلب با شاه صحبت كرده باشند. من فكر مى كنم عنوان كردن مطالب بالا او را قانع مى سازد و اين از جمله مسائلى است كه شاه با يك دستور عمومى مى تواند حل كند. بازهم مطلب، براى نوشتن هست ولى در آن صورت، وقتى براى تايپ كردن باقى نمى ماند. چنت نكته در اخر هست، كه بعضى از آنها به متن اصلى نامه اى كه من مى خواهم بدون رعايت هيچ گونه نظمى تقديم كنم، مربوط است. من اميدوارم كه شما خط مشى ترغيب به گزارش كردن وقايع كوچك را همان طور كه اتفاق مى افتد بدون اين كه مستلزم تطابق با خط حزبى خاصى در سفارت باشد، ادامه دهيد. يك مساعله دشوار، گزارش كردن شايعاتى است كه اخيراہ در رابطه با شايعه ازدواج از طرف ايرانيان سطح بالا پذيرفته شده يا نه و يا تا آن جا گسترش پيدا كرده كه آنها نسبت به آن نگران شده و عكس العمل نشان دهند. بسيارى از اين شايعات را براى مدت طولانى نمى توان تاعييد كرد اما عكس العمل نسبت به شايعه اى كه براى ايالات متحده اهميت دارد، يك حقيقت قابل تاعكيدى است كه بايد گزارش شود. گاهگاهى دولت ايران تروريستها را به طور علنى محاكمه مى كند. در اين محاكمات كه توسط نظاميان انجام مى گيرد نه فقط تمام معيارهاى مراحل قضائى آمريكائى و اروپاى غربى نقض مى شود، بلكه كليه حفاظتها و مراحل قضائى رايج كه مجرمين عادى در دادگاههاى عادى ايران از ان برخوردارند، ناديده گرفته مى شود. خبرنگاران غربى و نمايندگان سازمانهاى بين اللملى غير كمونيست و معتبر شامل كميسيون بين المللى حقوقدانان ژنو، در اين محاكمات علنى شركت مى كنند. نتيجه ئ، عكس العمل بد مطبوعات بين المللى و محكوميت از جانب سازمانهاى بين اللملى است كه هويدا، شاه و سخنگوى دولت ايران به آن صورت تندى جواب مى دهند، از اين رو تصور جهانى از اين كه اين رژيم تجاوزگر و متكبر است، تشديد مى شود. با تمام كنجكاوى كه