نبود، " " زيرا اگر چنين بد، توده ها بايد هميشه در انقلاب بوده باشند. " "
احساس محروميت و نابرابرى اجتماعى به علاوه ئساختار سياسى نامتناسب و تاعثير مجموع اين دو بر
روابط اجتماعى در كل مجموعه اى را شكل مى دهند كه بر كارآئى آن و تحمل پذيرى اجزاى آن
مجموعه تاثير مى گذارند و اين تاثير در حكومت شاه ناقض مفهوم حكومت بود، چون حكومت بر
روى زمين در چهارچوب مفاهيم مادى به بهترين وجه آن، صرفاہ دستگاهى است براى اداره ئامور
عادى و روزانه و براى كارآئى آن و تحمل پذيرى حكومت شنوندگان درجاتى وجود دارد. حكومت
شاه در كل ناآگاه بود و بالتبع حكومت شوندگان تحمل ناپذير.
رشد و پرورش فساد جزع لاينفك سيستم سياسى استبدادى است. در كشورى كه كليه امور در دست
سلطان يا حاكمى متمركز باشد، فساد شخصى و اجتماعى نتيجه ئ بلاشك آن خواهد بود. در نظام
استبداد، افرادى كه عهده دار امور مملكتى مى شوند، طبقه اى را تشكيل مى دهند كه مشروعيت و
قدرت خود را صرفاہ و مستقيماہ از منبع استبداد و قدرت مطلقه كسب مى نمايند. در اين ترتيب قانون
حاكم، فرمان مستبد است; نه استقلال قوا مفهوم دارد و نه قانونگذارى و قضا، چون تنها چيزى كه بايد
جدى گرفته شود و ضمانت اجرئى محكمى دارد، خواست و فرمان سلطان مستبد است. اين جنبه و
نگرش از قانون در سطوح بالاى جامعه، موجب ترويج و گسترش فساد در كليه سطوح اداره و دواير
دولتى مى شود و حتى فساد را در روابط سطح پائين اجتماعى و برخوردهاى روزمره توجيه مى نمايد.
وقتى كمبود درآمدها و نرخ بالاى تورم و نابرابريهاى اجتماعى را به فساد ذاتى سيستم حكومتى
اضافه كنيم با جامعه اى روبرو مى شويم كه روابط فاميلى، موقعيت اجتماعى و اقتصادى و كليه مظاهر
فساد بر جزع جزع آن حاكم خواهد بود.
اسنادى كه به تحليل سيستم سياسى اجتماعى و حاكميت در ايران پرداخته اند، بلااستثناع جنبه ئ فساد
حاكم در كليه ئ سطوح اجتماعى و دولتى ايران را به عنوان مشخصه ئ ذاتى اين نظام قلمداد كرده اند و
آن را از جنبه هاى لاينفك شخصيت و جامعه ايرانى دانسته اند و نتيجه گرفته اند كه: " " فساد، پارتى
بازى، كارهاى خلاف قانون و رابطه گرائى در ميان مقامات سياسى و اقتصادى به علت
ساختار حكومتى مستبدانه و شاهانه از عصر هخامنشيان تا قاجار و پهلوى در ايران وجود داشته است
و... " "
پذيرش اين امر از سوى آنان در حدى بوده كه نمايندگان بخش هاى خصوصى و دولتى آمريكا در
تنظيم روابط خود با ايران در كليه زمينه هاى اقتصادى، نظامى، اجتماعى كارهاى ساده ئ ادارى
مكه با سيستم بوروكراتيك ايران برخورد داشته، آن را مدنظر قرار داده و استفاه از فساد حاكم را به
عنوان وسيله اى براى تسريع در دستيابى به اهداف خود تجويز نموده اند. بدليل اين كه درگيرى
مقامات سطح بالاى مملكت و دربار در زمينه هاى مختلف فساد فوق العاده گسترده بود و هر كدام از
اين مقامات وطنى بنحوى با يكى از جنبه هاى فساد در ارتباط با مقامات بخش خصوصى و دولتى
آمريكا درگير بودند، آمريكائيها ابائى از مطرح شدن موارد فساد خود در داخل ايران نداشتند، و
توصيه ئ آنان در مورد افشاع نشدن و كمتر درگير شدن، بيشتر از جهت حيثيت بين المللى آنها بوده است.
معرفى
در اين بخش مجموعاہ 19 سند گنجانده شده است. اسناد شماره 1 و 2 با موضوعات " " آشوبهاى
سياسى در تهران " " و " " اقدامات اخيرجهت تحت كنترل در اوردن دانشگاه " " ، جداى از گزارش حوادث
اتفاقيه در سالهاى 1340 و 1343، به بررسى ضمنى اجتماعى، سياسى رژيم و شيوه ئ عملكرد
گروههاى سياسى حاضر در صحنه سياست آن زمان پراخته و شاخصه هاى رفتارى هر دو را تا حدى
به تصوير كشيده است.
سند شماره 3 باعنوان " " امنيت در حكومت ايران " " مرورى بر سيستم امنيتى ايران دارد. به دليل
گسترش روابط ايران و آمريكا در زمينه فروش تسليحات و تجهيزات نظامى پيشرفته و تبادل اطلاعات
و نياز آمريكا به حفظ اسرار نظامى و اطلاعاتى خويش در كشورهاى طرف معامله، كميته اى از وزارت
دفاع آمريكا به نام " " كميته ئ كنترل اطلاعات نظامى دفاعى كشور " " را براى بررسى سيستم كنترل امنيت و
اطلاعات در ايران، به اين كشور گسيل مى داد. اين سند، گزارش بررسيهاى انجام شده توسط اين كمتيه
است و در آغاز مبادى قانونى و سياسى و ديدگاه عمومى در رابطه با امنيت در ايران را تشريح نمودند
و سپس سازمانهاى مسئول امنيت در ايران را از نظر موقعيت سازمانى، تاريخچه تشكيل، مسئولين هر
واحد و شرح وظايف آنها برمى شمارد. در پايان اين سند مسئله امنيت در زمينه هاى غير نظامى
حكومت مانند وزارتخانه ها و ادارات دولتى و سيستمهاى حفاظت اسناد طبقه بندى شده در
بخشهاى مختلف كشورى مورد بحث قرار مى گيرد.
سند شماره 19 در واقع مجموع 26 مصاحبه و يك نتيجه گيرى است كه به واسطه ئ اشتراك موضوع به
عنوان يك سند آورده شده است. افزايش تعداد آمريكائيها در ايران بدنبال گسترش روابط، ايران را
مواجه با سيل بازرگان، تجارت و مستشاران فنى و نظامى كرده بود كه براى پركردن جيب خود و غارت
خزائن به اين كشور سرازير شده بودند. اين تعداد در سال 1355 رقمى حدود 40 هزار نفر را تشكيل
مى دادند و سفارت پيش بينى مى كرد كه در سالهاى آتى تا چند برابر افزايش يابند. سفارت با آگاهى از
اختلاف فرهنگى مردم دو كشور و ماهيت غارتگرانه و سياستهاى استقلال برباد ده آمريكا در ايران،
حضور آمريكائيها را به عنوان مركز بحران بالقوه اى در روابط خويش با ايران مى ديد كه نهايتاہ هم
مى توانست امنيت شهروندان آمريكائى را تهديد كند و هم موجب بروز واكنشهاى ضد آمريكائى
از طرف ايرانيان گردد و منافع آمريكائيها را مورد تهديد قرار دهد. با اين ديدگاه سفارت براى سنجش
و ارزيابى عقايد و آراع مردم به صورت نظر خواهى به طرح سه سوئال كلى پرداخت و در گفتگوهاى
خود با افراد مصاحبه شونده بنحوى در جستجوى ميزان خطرى برآمد كه افراد و منافع آن را مورد
تهديد قرار مى داد.
بقيه اسناد مندرج در اين بخش به طور عمده حول سه موضوع ساختار سياسى، برنامه هاى اصلاحى و
سياستهاى اقتصادى و مسائل فرهنگى اجتماعى دور مى زند. البته لازم به ذكر است ك در قسمتهائى از
اين اسناد، مطالب مربوطه به روابط خارجى بويژه روابط ايران و آمريكا نيز وجود دارد از نظر
موضوعى مى بايست در بخش دوم گنجانده مى شود، ولى چون در ضمن تقسيم بندى موضوعى اسناد
قصد بر اين بوده كله كليت استقلال هر سند، همان گونه كه به دست آمد، حفظ شود، در اين بخش
گنجانده شده است.
ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه گزارشگران و تحليل گران امور مربوط به ايران در سفارت يا ساير
سازمانهاى دولتى و غير دولتى آمريكا از جنبه هاى مختلف و با ديدگاههاى متفاوت به مسائل ايران
نگريسته و نظرات متفاوتى ارائه داده اند. جمع بندى و خلاصه فوق از اسناد كه تحت عنوان مقدمه
ارائه گرديد، بر ديدگاهها و نظرات غالب در اسناد استوار بوده است و بيشتر بر ارائه كليت مسائل نظر
داشته تا بر جزئيات آنها.
دانشجويان مسلمان پيرو خط امام
پائيز 9731
1 شماره سند
3 فوريه 2691 41/11/04 تاريخ:
آشوبهاى سياسى در تهران از تاريخ 21 الى 25 ژانويه " اول تا پنجم بهمن 0431 "
سند شماره 1خيلى محرمانه
3 فوريه 2691 41/11/04
سفارت آمريكا تهران 853
آشوبهاى سياسى در تهران از تاريخ 21 الى 25 ژانويه " اول تا پنجم بهمن 0431 "
اين گزارش ناآراميهاى سياسى را كه از تاريخ 21 ژانويه شروع شد با جزئيات آن، تا جائى كه در
دست است، بررسى خواهد كرد. در ابتدا وقايع بترتيب وقوع آورده خواهد شد و پس از آن تحليها و
نظارت سفارت راجع به تاعثير اين ناآراميها در پتانسيل سياسى جبهه ئ ملى، گروههاى محافظه كار
مخالف وخود دانشجويان آورده خواهد شد. بالاخره سعى خواهد شد تا اثرات وقايع هفته ئ گذشته بر
ثبات دولت امينى بررسى گردد.
21 ژانويه
آنچه كه قرار بود يك اعتصاب يك ساعته در بين دانش آموزان دبيرستانى تهران در روز 21 ژانويه
باشد، تبديل به يك شورش بى سابقه در دانشگاه تهران شد. برنامه ئ اوليه دانش آموزان كه كمى هم از
رهبرى و خط جبهه ئ ملى الهام گرفته بود، اين بود كه به علت دستگيرى سه تن از دانش آموزان دبيرستان
دارالفنون، كه يكى از دبيرستانهاى مهم تهران است، اعتصابى در سطح دبيرستانهاى تهران داشته
باشند. پانزده نفر از دانش آموزان
دارالفنون به دليل پخش اعلاميه هاى جبهه ئ ملى و تغيير قيافه دادن عكس شاه از دبيرستان اخراج شده
بودند كه دوازده نفر از آنها به ساير دبيرستانها فرستاده شده ولى سه نفر ديگرشان دستگير شده بودند.
در تاريخ 20 ژانويه رهبران دانشجوئى جبهه ئ ملى اعلام كردند كه به طرفدارى از دانش آموزان
دبيرستانها و هم بخاطر پشتيبانى از دانشجويان سال اول دانشكده تربيت معلم، كه دو هفته بعد براى
وادار كردن دولت به پرداخت حقوق اعتصاب كرده بودند، دست به اعتصاب خواهند زد. در ابتدا قرار
بود كه دانش آموزان در نقاط مختلف شهر دست به تظاهرات بزنند و تظاهرات دانشجويان فقط در
محوطه ئ دانشگاه باشد. به هر حال، آنچه كه اتفاق اقتاد اين بود كه گروهى از دانش آموزان دبيرستانها در
صبح 21 ژانويه، در حالى كه تظاهرات دانشجويان در جريان بود، در دانشگاه گرد آمدند. علاوه را اين،
تظاهرات دانشكده تربيت معلم در ساعات اوليه ئ صبح بخوبى توسط نيروهاى امنيتى كنترل شد.
گزارشات مربوط به آنچه كه در دانشگاه اتفاق افتاد ضدظ و نقيض مى باشد، ولى مى توان از گزارشات
مختلف، تصويرى از آنچه كه اتفاق افتاد، به دست داد.
تظاهرات در دانشگاه درست بعد از ساعت 9 صبح شروع شد. در اين زمان دانشجويان كه بعد از دو
ساعت تعدادشان به حدود 5000 نفر مى رسيد، شروع به راهپيمايى در محوطه ئ دانشگاه نمودند و
شعارهائى به طرفدارى از جبهه ئ ملى دادند و خواستار استعفاى دولت و انتخابات فورى شدند. تا
ساعت 10 صبح كماندوهاى پليس كه پايه ئ اولين گروه از نيروهاى ضد شورش تهران را تشكيل
مى دادند، در كاميونها در جلوى دانشگاه حاضر شدند. تا اين لحظه تظاهرات هنوز خشونت آميز
نشده بود. در حدود همين ساعت يك گروه سازماندهى شده از دانشجويان " كه توسط يكى از رهبران
دانشجوئى جبهه ئ ملى بهنام ابوالحسن بنى صدر رهبرى مى شدند " سعى نمودند كه به طرف بيرون
دانشگاه راهپيمايى نمى دهند و تظاهرات را به خيابانها بكشانند. پليسى با باتوم و قنداق تفنگ اين گروه از
دانشجويان را بداخل دانشگاه برگرداند. در اين لحظه اوضاع به صورت ناجورى رو به وخامت گذاشت
و يك جنگ حسابى بين دانشجويان و پليس درگرفت كه يك ساعت و نيم طول كشيد، طرفين از سنگ
و آجر استفاده مى كردند و پليس به طور متناوب از گاز اشك آور استفاده مى نمود.
تقريباہ ساعت 10:450 كه دو گروه از نيروهاى ويژه كه ماعمور پشتيبانى از كماندوهاى پليس در
آشوبهاى شهرى مى باشند از طريق هوا به كمك نيروهاى پليس آمدند. از آنجائى كه تخريب بى جهت
اموال و زد وخورد بى هدف بين گروههائى كه قرار