ایران در بند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ایران در بند - نسخه متنی

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اكثر 15ميليارد دلار مازاد فروشهايى كه در واشنگتن حدس زده مى شود آمريكا در طى پنج سال آينده
در ايران داشته باشد و در طرحهاى اجلاس ماه مارس كميسون مشترك در واشنگتن مورد بحث قرار
گرفت، احتمالاہ تحت هر شرايطى تحقق خواهد يافت بوركراسى از پيش ناتوان ايران به درخواستهاى
ايالات متحده، مبنى بر حمايتى كه بحق بايد جهت تكنسينهاى آمريكايى كه براى به اجرا درآوردن
پروژه هاى مختلف وارد ايران
مى شوند، تاعمين نمايد پاسخ مناسبى نمى دهد.

بعلاوه اين خطر وجود دارد كه رسمى شدن گرفتارى ايالات متحده در اقتصاد ايران تحت عنوان
كميسيون مشترك به صورت مشكلى جدى در روابط ايالات متحده و ايران درآيد.

توسعه اقتصادى
ايران خيابان يك طرفه مسطحى نيست.

برخورد به گودال و عقب گردهاى گاه و بيگاه اجتناب ناپذير
است.

آن قدرت خارجى كه بيشترين گرفتارى درگيرى را داشته باشد، قربانى مناسبى خواهد
بودوشايد اين توصيه خوبى به ما باشد كه مشاركت رسمى را در پايين ترين سطح ممكن نگاه داريم.

ماجداى از قيمت پايين تر نفت، سهم بيشتر در بازار ايران حفظ فضاى مطلوب جهت سرمايه گذارى
، خواهان رفتار مسولانه تر ايران در قبال نظام مالى بين اللملى هستيم.

عملكرد اين كشور در به جريان
انداختن مجدد مازاد دلارهاى نفتى اش تاكنون قابل ستايش بوده است، هر چند بدرستى مى توان
مطرح كرد كه امتيازات و ديگر قرضه هاى اعطا شده از سوى ايران فقط بخاطر منافع خود اين كشور
بوده است " منافع سياسى، اقتصادى و يا هر دو " ، اما ايران قرضه هاى عظيمى با نرخ بهره پايين به برخى
از بزرگترين و در عين حال فقيرترين كشورهاى در حال توسعه نظير هند، پاكستان، مصر و افغانستان
ارائه نموده، اوراق قرضه بانك جهانى را خريدارى كرده، و به تاعسيسات نفتى " پاورقى: صندوق بين اللملى
پول " FMI نيز قرض داده است.

به نظر مى رسد رده هاى بالاى دولت ايران در يافته اند كه احتياج شديد
كشور به واردات جهت اجراى برنامه هاى توسعه اقتصادى، بدون ادامه ئ كار منظم نظام مالى بين اللملى
تاعمين نمى گردد.

مى توان بر روى ايرانيان حساب كرد، چرا كه منافع شخصى خود آنها در صدر مسائل
ذهنيشان قرار دارد و منافعشان در عدم حمايت از افزايش قيمت نفت، به ميزانى كه ثبات نظام پولى بين
المللى را تحت تاعثير قراردهد، مى باشد.

پايدارى فرضى مازاد دلارهاى نفتى ايران در حال حاضر يك موضوع مورد مجادله در داخل
و خارج ايران است.

استقراض از خارج، عمدتاہ جهت تاعمين پولى مخارج كوتاه مدت
صادرات و واردات و از بانك جهانى جهت پروژه هاى كشاورزى هيچ گاه متوقف نشد، چرا كه قرضه هاى
" بانك بين اللملى عمران وتوسعه " DRBIبا كمكهاى تكنيكى مورد نياز همراه بوده است
.

احتمالاہ مذاكراتى با موئسسات خارجى تاعمين اعتبار جهت گرفتن قرضه هاى ميان مدت براى اجراى
برخى پروژه ها طى سال 1976انجام خواهد شد، ولى باتوجه به قرضه هاى عظيم باز پس گرفته نشده
اى كه ايران طى سالهاى قبل از 1977 و بعد از آن به كشورهاى مختلف مى دهد احتمالاہ اين كشور به يك
وارد كننده ئ صرف سرمايه تبديل نخواهد شد.

البته در اين معادله آن قدر متغيرهاى مختلفى وجود
دارند كه هر گونه پيش بينى و تجسم موقعيت مالى بين اللملى ايران تقريباہ بى معنى است.

آينده ئ قيمت
نفت و سطح توليد نامطمئن است و هيچ كس نمى تواند در مورد نرخ رشد واردات و توانايى اقتصاد
ايران در حفظ آن پيشگويى نمايد.

همانطور كه در بالا اشاره شد به نظر مى رسد كه اخيراہ دولت ايران
در تلاش است افكار عمومى را متقاعد سازد كه كشور فقيرتر از واقع باشد.

از ديدگاه ايرانيان اين
سياستى كاملاہ موجه مى باشد را كه به دولت ايران ابزار لازم را جهت عقلايى نمودن حمايت از افزايش
قيمت نفت مى دهد و مقاصد ديگرى را كه قبلاہ ذكر شد، تاعمين مى نمايد.

از جمله مهمترين اين مقاصد
لزوم مواجهه با اين واقعيت است كه بسيارى از پروژه ها به علت مشكلاتى از قبيل كمبود موجودى
وزير بنا و ديگر كمبودها، طبق برنامه به پايان نخواهند رسيد.

تناقض سياسى: در دو سال گذشته روابط اقتصادى ايالات متحده و ايران شاهد تغييرات شديدى بوده
است و ايران به صورت بازارى مهم و مناسب براى صادرات آمريكا و سرمايه گذارى منصفانه در
طرحهاى مشترك در آمده است.

دولت ايران با موضعى كه در مورد مسئله ئ قيمت نفت اتخاذ نمود
براى اولين بار در تاريخ اتحاد سى ساله ئ ما و در موضعى بسيار با اهميت موضعى خلاف منافع ايالات
متحده گرفت.

از بعد كاملاہ سياسى تغيير زيادى در روابط ايالات متحده و ايران رخ نداده است.

ايران
هنوز به ما به عنوان حامى عمده خود در برابر دست اندازيهاى غول شمالى مى نگرد.

هنوز مى توان بر
حمايت ايران از اكثر مواضع جهان آزاد در صحنه ئ بين اللملى حساب كرد.

دولت ايران از نفوذ ايالات
متحده در ديگر كشورهاى هم مرز با شوروى استقبال ميكند وحد اقل به طور ضمنى حضور قويتر
ايالات متحده در اقيانوس هند را جهت ايجاد تعادل در مقابل حضور نيروى دريايى شوروى در اين
منطقه تاعييد مى نمايد.

شايد بخش عمده ئ فعاليت در روابط دوجانبه ما اقتصادى باشد، ولى مشكلترين سوئالاتى كه بايد به
آنها پاسخ داد سياسى هستند و نه اقتصادى.

كل روند توسعه اقتصادى و مدرنيزاسيون ايران كه به
سرعت در حال انجام است با عكس العمل هاى جدى كه احتمالاہ در آينده بروز خواهد كرد، مغاير
است.

باور اين مطلب تقريباہ غير ممكن است كه در بلند مدت، حتى رژيمى با ثبات و قدرت رژيم
ايران بتواند كشور را طى چند دهه از شكل يك اجتماع تقريباہ بى سود، فقير و عمدتاہ روستانشين به
ملتى با تحصيلاتى نسبتاہ خوب، تا حد موجهى ثروتمند، مدرن و پر تحرك تبديل نمايد، بدون آنكه در
برخى مقاطع درگير ناملايمات شديد سياسى و شايد حتى تغييرات راديكال در جامعه شود.

به
عبارت ديگر رژيم ملى ايران از مردم مى خواهد جنبه هاى مختلف مدرنيزاسيون را بپذيرد و در عين
حال در صدد حفظ نظام استبدادى، كه هنوز آزاديهاى اوليه انسانى را از ايشان نفى مى كند، مى باشد
، در حالى كه اين آزاديها در اكثر جوامع غربى كه ايران در تلاش رقابت با آنهاست كاملاہ پذيرفته
شده اند.

البته آنچه كه يك ناظر خارجى در ايران بدان اميد دارد اين است كه يك تحول سياسى و نه يك انقلاب،
طى مدت زمان مناسب كشور را به سوى چيزى شبيه به يك سلطنت مشروطه مدرن هدايت كند
ايرانيانى كه با آنها در اين مورد بحث كرده ام در تئورى با اين مطلب موافق هستند، ولى هيچ ايده اى در
مورد چگونگى اجراى چنين تحولى ندارند.

به نظر مى رسد تعداد اندكى از ايشان جانشين مناسبى
براى شاه سراغ داشته باشند و افسوس كه تاريخ سابقه نااميد كننده اى از سالهاى سقوط مستبدين ارائه
مى دهد.

هيچ نمونه اى از حاكم مستبدى كه با ميل خود زمام قدرت را رها كرده باشد به خاطر
نمى آورم.

ايجاد سيستم تك حزبى، كه اخيراہ انجام گرفت، حتى اميد وجود اپوزيسيون وفادار به دولت
اعليحضرت را از بين مى برد.

البته مى توان مدعى شد كه در واقع با تاعسيس حزب رستاخيز تغيير
عمده اى
روى نداده است، ولى با اين شواهد ايجاد سيستم دولتى دمكراتيك تر در ايران دلسرد كننده است
، بات.

جه به اين كه طبقه تحصيل كرده عمدتاہ مجموعه اى از افراد منفعل وغير سياسى را تشكيل
مى دهند كه نگرانى عمده شان باز نمودن جاى خود در سيستم موجود مى باشد و توانايى يا تمايل
ايجاد رهبريت محافظه كارانه اى كه منشاع تغييرات مسالمت جويانه گردد را ندارند، بيم آن مى رود كه
ايشان صحنه را به سود تندروها ترك نمايند.

تندروها از گروههاى نسبتاہ كوچك و پراكنده اى تشكيل
شده اند، اما توانايى ايشان در انجام اعمال تروريستى بى هدف بر عليه مقامات ايرانى و آمريكايى طى
ماههاى اخير، بسيار نگران كننده است.

جوامع دمكراتيك تر با سازماندهى بهتر و با ثبات تر از ايران
نتوانسته اند تروريسم را از بين ببرند، ولى در اين كشور تنها به بيمارى و نه به ريشه اصلى آن حمله
مى شود.

احتمال وقوع سوعقصدها و اعمال تروريستى بيشتر مى رود.

عليرغم تمامى مشكلات موجود برسر راه توسعه ئ كشور، چشم انداز اقتصادى ايران بسيار روشنتر از
پيش بينى سياسى آن است.

از سوى ديگر عملكرد بسيار موفق اقتصادى كشور احتمالاہ خطر بروز
انقلاب اجتماعى را ماهش مى دهد و با ترقى روز افزون صحيح در تمامى كشور، ايرانيان بيشترى سود
خود را در حفظ چيزى شبه به وضع موجود مى بينند.

شانس تجربه ئ مدرنيزاسيون بالنسبه مسالمت
آميز نيز به علت ثبات بنيادين جامعه و فرهنگ ايرانى و احترام سنتى آن نسبت به قدرت، بيشتر شده
است.

عليرغم پيش بينى بروز مشكلات عديده در آينده ئ ايران، كه مهمترين آنها چگونگى گذر از
برزخى است كه پس از خروج اجتناب ناپذير شاه از صحنه بوجود مى آيد، به نظر مى رسد هنوز هم
شانس كشور براى پرهيز از تغييرات شديد و آشوبهاى بلند مدت و تضعيف كننده، نسبتاہ خوب است.

اهرمهاى احتمالى جهت نفوذ ايالات متحده: آيا مى توانيم اعمال نفوذ زيادى برروند آينده ئ وقايع
ايران بنمائيم؟ شايد، ولى احتمالاہ نخواهيم توانست.

از ظواهر امر اينگونه برمى آيد كه ايران بيش از
آنچه كه ما به آن نياز داريم به ما نياز دارد.

در مقايسه با احتياج ايرانيان به ما، جهت خريد تجهيزات
نظامى پيچيده اى كه به آنها عادت كرده و خواهان ادامه ئ خريد آن هستند و تاعمين مقادير عظيم غلاتى كه
طى چند سال آينده براى برآورن تقضاى رو به افزايش داخلى ضرورى است، ما راحتر مى توانيم به
منابع جايگزينى جهت تاعمين واردات نفتى مان دسترسى پيدا كنيم.

ايران همچنين خواهان مشاركت
بيشتر ما در طرحهاى مشترك مى باشد و بانكهاى ايالات متحده را به عنوان امنترين مكان جهت سپردن
ذخائر ارز خارجى به صورت سپرده هاى كوتاه مدت، ترجيح مى دهد.

اگر ما بخواهيم تلاش كنيم كه با استفاده از هر وسيله ممكن در سياستهاى ايران اعمال نفوذ كنيم
، احتمالاہاولين هدف ما بايد تلاش جهت وارد ساختن ايران به اتخاذ مواضع متعادلتر در مورد قيمت
نفت باشد.

اما در هر زمينه اى كه بخواهيم در سياستهاى ايران تغييرى ايجاد كنيم، تعهد ما به مكانيزم
بازار آزاد ما را محدود مى سازد.

با كنار گذاشتن احتمال بروز تغييرات شديد در سياستهاى
آمريكا، احتمالاہ مداخالتى در روند انتقال تكنولوژى و سرمايه از هر دو سو و فروش غلات نخواهيم
كرد.

طرف آمريكايى تمامى اين فعاليتها، بخش خصوصى است.

تنها خريد نظامى باقى مى ماند، كه در
اين زمينه از قبل مكانيزمى جهت اعمال كنترل دولت ايالات متحده وجود داشته است.

در گذشته
،دليل
مناسبى كه جهت عدم ايجاد محدوديت در فروش تجهيزات نظامى به ايران ارائه مى شد آن بود كه
ايران به راحتى مى تواند فروشنده ديگرى در ميان رقباى خود بيايد.

اما امروزه اين دليل فقط تا حدى
صحيح است.

براى مثال در حال حاضر هيچ كشور ديگرى نميتواند جنگنده هايى قابل مقايسه بااف -
14به ايران بفروشد ولى تا زمانى كه ما براى مسئله ئ كلى چگونگى اعمال نفوذ بر ديگر كشورهاى
عضواوپك پاسخى نيافته ايم، تلاش جهت فشار به ايران از طريق ممنوعيت فروش برخى تجهيزات
نظامى كارى غير عاقلانه است از آنجا كه ايران در تعيين قيمتهاى جهانى نفت به تنهايى عمل نمى كند
، فشار براين كشور براى اخذ نتيجه، كافى نخواهد بود.

همچنين بايد با توجه به سياست خود نسبت به
خليج فارس و اقيانوس هند محدوديتهايى در مورد خريد نظامى ايران در نظر بگيريم.

به هرحال در بلند مدت، استفاده از منابع انرژى خودمان، در مقايسه با تحت فشار قرار دادن اعضاى
اوپك، موفقيت بيشترى در متوقف ساختن رشد قيمت نفت و حتى كاهش آن خواهد شد.

با توجه به اين
كه تاكنون كشورهاى وارد كننده نفت از انجام اقدامات هماهنگ ناتوان بوده اند، هيچ چيز نمى تواند
اعضاى اوپك را تحت تاعثير قرار دهد، مگر موفقيت در ايجاد منابع جايگزين انرژى به ميزانى كه
موجب كاهش چشمگير در تقاضاى جهانى نفت گردد.

از مسئله ئموضع ايران در مورد قيمت نفت گذشته، به نظر نمى رسد ايران هيچگونه موضعگيرى، كه
زيان جدى به منافع حياتى ايالات متحده وارد سازد.

بنمايد، مگر آنكه تعييرى شديد در سيستم
دولت آن روى دهد.

ايالات متحده و ايران متحد طبيعى يكديگر بر عليه شوروى باقى خواهند ماند.

به
نظر مى رسد منافع ما در خليج فارس واقيانوس هندطى سالهاى متمادى نزديك به هم باقى
خواهدماند، و برنامه هاى جاه طلبانه ايران براى توسعه، متكى بر حفظ رونق نظامى/مالى جهان
مى باشد كه در اين نظام ايلات محده به عنوان مهمترين كشور مطرح است.

ايران به طور اتوماتيك از
رهبرى ايالات متحده تبعيت نخواهد كرد، اما مخالفت آشكارى هم با اغلب سياستهاى ما نخواهد
داشت، چرا كه منافع بنيادين ما هنوز برهم منطبق مى باشند.

/ 57