دورادور - در سایه آفتاب (مجموعه شعر) جلد 4

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در سایه آفتاب (مجموعه شعر) - جلد 4

سیما یاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

















دورادور

چه خوب شد نيامدي

هواي شهر خوب نيست

درست مثل اين که يک حباب گنده را

پر از بخار کرده اند

و کوچه ها و خانه هاي شهر را

چپانده اند توي آن

صداي وزوز مگس

که روي شيشه چرخ مي زند

صداي شانه ي فلزي

که روي پودهاي دار مي خورد

مجال فکرهاي عاشقانه را

خراب مي کند خراب

چه خوب شد نيامدي

چه فايده

تمام روز از خجالت عذاب دادنت

کبود و سرخ و زرد مي شدم

و مثل گيج ها

فقط يکي دو جمله ي گرسنه نيستيد ؟

تشنه نيستيد ؟

از زبان الکنم به گوش مي رسيد واي

و تو ملال بودن کنار يک زن عبوس و
تلخ را

درست مثل ريگ لاي نان

به پاي شوخي يخ زمانه مي گذاشتي

چه خوب شد نيامدي

ولي عجيب اين که من

تمام روز بي مجال را توي اين حباب

به تو نگاه کرده ام

و شبه جمله هاي شاعرانه اي

پس از تمام کردن کتاب تو

براي تو نوشته ام

به يک عبارت دقيق با تو بوده ام

و سقف اين حباب را با تو

با تو من شکاف داده ام

چه خوب شد

چه خوب شد






/ 46