بي هيچ حرفي
مته فشار آوردبر بازوي سخت
و خرده ريز هاي تراشه جدا شدند
از بافت يک دست
بي هيچ حرفي
فرياد بر مي خاست
و ريزه هاي کنده شده
اوج مي گرفت
رگبارمي شد
بر لکه هاي خشک شده
روي سنگ سرد
بر کف اتاق
بي هيچ حرفي
تصوير چهره اي
بر سينه ي ديواري آويخت
بر سينه اي حک شد
بي هيچ حرفي