سراب تاريک
در روشني روزتاريک مي نمايد
آن پنجره
آن چشم از دور
تاريک مي نمايد
تاريک و خاموش
مثل نگاه خاک
از پشت سنگ گور
تاريک مي نمايد
تاريک و بسته
پنجره
از دور
از بيرون
غرق است
کاغذ
تخت
رخت آويز
در موج هاي نور
اينجا درون اين اتاق کوچک تنها
با سبزه ها
کوچه
و آفتاب
در عمق چشمش