به بالاى كوه باز آى ، و هيچ كس با تو نيايد.موسى (ع ) به فرمان خدايش عمل كرد، و دو لوح سنگى بتراشيد و بامدادان با خود به بالاىكوه برد. (خداوند (يهوه )) ندا در داد: يَهُوَه ، يَهُوَه ، خداى رحيم ، رئوف و دير خشم و كثيراحسان و وفا و نگاهدارنده رحمت براى هزاران (نسل ) و آمرزنده خطا و عصيان (56)...) احكام و فرامين الهى را كه در آن دو لوح سنگى مندرج گرديده بود بر گرفته و به سوىقومش بازگشت .(درباره اين احكام ودستورهاى دينى دين يهود در جاى خود، سخن خواهيم گفت )پس موسى آمد و همه سخنان و فرامين الهى را به قوم بنىاسرائيل بازگفت . سپس برخاسته ، مذبحى در پاى كوه با دوازده ستون به تعداد دوازده سبطبنى اسرائيل ، بنا نهاد؛ و عمل قربانى ، شروع شد. موسى (ع ) نصف خون حيوانات قربانىشده را گرفته در لگن ها ريخت ، و نصف خون ديگر را، بر مذبح پاشيد. آن گاه خونى كه درلگن ها ريخته بود بر قوم پاشيد، و گفت اينك خون آن (ميثاق ) و پيمانى است كه خداوند ازطريق اين احكام و فرامين فرو فرستاده شده با شما بسته ، و از شما پيمان گرفته تا به آنها عمل كرده ، و براى هميشه به آن پايبند باشيد.پس از آن موسى (ع ) دستور داد خيمه اى مخصوص عبادت ساختند كه آن را (خيمهعهد) (57) پرستشگاه خداوند مى گفتند ؛ و آن را بايستى طاهر و مقدّس بشمارند ؛ وهرگاه كه قوم بنى اسرائيل در مكانى فرود مى آمد خادمان مخصوص ، آن خيمه يا معبد را بارعايت آداب و احترام در پيشاپيش اردوگاه ، برپا مى ساختند. حضرت موسى به درون آن مىرفت و به سكوت و مراقبه ، مشغول مى شده و به مكاشفه و استماع وحى الهى و كلام او مىپرداخت .همچنين در اندرون چنين خيمه و معبدى بود كه صندوق عهد در بردارنده دو لوح سنگى را كهبر روى آن نصّ ميثاق الهى با قوم بنى اسرائيل نقش بسته بود قرار مى دادند ؛ و اين صندوقهمان (تابوت عهد) يا صندوق تورات بود كه درطول تاريخ قوم بنى اسرائيل ، نقش مهم و تعيين كننده اى داشته است و در واقع سند حقانيّتدين يهود به شمار مى رفت .از اين رو، قوم يهود، هر وقت به هر جا روانه مى شدند آن صندوق را با احترام تمام در ارّابهنهاده و پيشاپيش خود حركت مى دادند. حتّى در ميادين جنگ آن را با خودحمل مى كردند، و به آن تبرّك جسته ، و كسب روحيّه مى كردند. هيچ كس جز طبقه كَهنَه و ربّانيّون، مجاز به مسّ و لمس آن نبوده اند.از رخدادهاى ناگوار دوران حضرت موسى (ع ) اين بود كه چون آن حضرت ،چهل شبانه روز بر روى كوه طور بماند، اعتماد و اعتقاد بنىاسرائيل نسبت به او سست و بلكه سلب شده بود. از اين رو نزد هارون آمده ، و به او گفتند:برخيز و براى ما، خدايان بساز كه پيش ما بخرامند! آن گاه زر و زيور آلات زنان را جمع آورىكردند.و به نزد او آورده و خرد كردند و او بتى بهشكل گوساله زرّين ساخته ، بنى اسرائيل پايكوبان ، به تماشا و تقديس آنپرداختند! (58) (59) حضرت موسى (ع ) پس از بازگشت از كوه طور، چون به چادرها نزديك شد گوساله زرين وبنى اسرائيل را پايكوبان برگرد آن ، مشاهده كرد، به خشم آمد و الواح تورات را بر زمينانداخت ، گوساله زرين را در آتش افكند و خرد و خاكستر گردانيد. سپس جلوى چادرها و خيمه هاىبنى اسرائيل ايستاد و گفت : هر كس كه خود را از خدا مى داند نزد من آيد. پس از آن به خداپرستان دستور داد تا با شمشير، گوساله پرستان را از ميان بردارند.بنيان گذار شريعت يهود، حضرت موسى كليم الرحمن (ع )، پس از عمرى تلاش و مبارزهخستگى ناپذير و از جان گذشتگى در راه توحيد و يكتاپرستى ، سرانجام دعوت حق را لبيكگفته ، و همچون برادر بزرگ تر و يار و مددكار صديق خويش ، حضرت هارون (ع ) كه پيشاز او به ديار باقى شتافته بود، (60) به لقاى محبوب حقيقى و هم سخن و رازگوىدوران هجران و حرمان خود، خداى يكتاى مهربان پيوست .(61)