7 گروه هاى جديد - آشنایی با ادیان الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با ادیان الهی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

7 گروه هاى جديد

همان طور كه پيش از اين اشاره شد تفكّر فلسفى مغرب زمين و به طورمشخّص ، تفكّر فلسفى
يونان باستان در شكل گيرى و ايجاد فرقه هاى سياسى مذهبى يهودو همين طور تفكّر فلسفى غرب در عصر جديد
نيز در پيدايش گروه هاى مختلف يهودى باگرايش هاى خاص ، نقش عمده اى داشته است . زيرا سه گروه مذهبى
جديد كه قبلا از آن ها يادكرديم ، يعنى فرقه هاى اصلاح گرا، محافظه كار و ارتودوكس ، يا متاءثّر از


تفكّر عقلى فلسفى اروپا بوده ودر ارتباط با آن ، شكل گرفته ، و يا ريشه در جهت گيرى هاى يهودياندر
برابر عصر عقل گرايى و روشنگرى (قرن هيجدهم ) دارد.(125)

چنان كه (ايزودو راپشتاين ) (Epstein Isido
e)، بر اين حقيقت ، تصريح كرده ، گفت :

(تمام حركت هاى جديد در دين يهودى مستقيما و يا به طور غير مستقيم از عصر روشنگرى اروپا،سرچشمه گرفته
است . نهضت خِرَد گرايانه كه مشخّصه فكرى قرن هيجدهم اروپا مى باشد،نمايانگر كوشش هاى انسان غربى در
كاربرد خرد، بر تمام
مراحل حيات انسانى بود (126))
يكى از روشنفكران يهودى عصر روشنگرى كه در كاربرداصول فرد گرايى تلاش هاى زيادى كرد است (موسى
مِندِلسون ) (1729 1786م ) بود.او مى گفت : (من هيچ حقيقت و واقعّيت خارجى را قبول ندارم مگر چيزهايى كه
فقطقابل درك و فهم عقلانى بوده ، و تنها به كمك عقل ،قابل بررسى و اثبات باشند.) با اين حال خود را
متعهّد مى ديد تا ميان دين يهودى و روشعقل گرايى زمان خويش ، نوعى تناسب و هماهنگى به وجود آوَرَد. بر
اين اساس بود كه وى باترجمه كتاب تورات به زبان آلمانى و شروحى كه بر متون مقدّس ‍ عبرانيان نوشته
است دينيهود را به فرهنگ مغرب زمين ، مرتبط گردانيد.(127)

برخى ديگر از يهوديان مقيم اروپا نيز كوشيدند تا برنامه هاى كنيسه هاى يهودى را مطابقالگوى مذهبى
پروتستان هاى آلمان ، ترتيب دهند. در اين راستا، استفاده از ابزار و آلاتموسيقى را جايز دانستند ؛
نيز اجازه دادند تا در مراسم عبادى خانم ها و آقايان در كنار يكديگرنشسته ، مقرّرات مربوط به شال و
روسرى را ناديده بگيرند، و حتّى به جاى زبان عبرى اززبان محلّى ، استفاده كرده ، روزهاى عبادت را
تغيير دهند، و برنامه كنيسه را از شنبه ها به يكشنبه ها منتقل كنند.

در برابر اين ها كسان ديگرى كه نماينده آن ها (خاخام موسى سوفار) (1762 1839م )بود، قرائت آثار مِندِلسون و
يا هر گونه آموزش دنيوى (غير روحانى ) را تحريم كردند. اينافراد و گروه ها با هر نوع نوگرايى مخالفت
ورزيدند. به اين ترتيب ، زمينه لازم براىپيدايش ‍ تقسيمات عمده در دين يهود و ظهور گروه هاى جديد، به
وجود آمد، كه مهم ترين آن هاعبارتند از:،

الف گروه اصلاح گرايان

جنبش اصلاح گرايى ، مهم ترين گروهى است كه در عصرروشنگرى از بطن جامعه يهود،
سر بر آورد .اين جنبش مخصوصا پس از تصويب قانون(اصل ) تساهل دينى نسبت به يهوديان در سال (1791م ) توسّط
مجلس ملّى فرانسه ، شدّتبيشترى يافت ، و روشنفكران يهودى ، همگام با طلايه داران عصر روشنگرى و
روشنفكرانمسيحى ، باورهاى دينى و سنّت هاى ملّى مذهبى خويش را يا به كلّى مورد انكار قرار دادند، و
يادر آن ها اصلاحات عمده انجام دادند تا به اصطلاح شريعت وحيانى يهود مانند شريعت وحيانىمسيحيّت آن
چنان رنگ ببازد كه تحت الشّعاع شريعت عقلانى قرار گيرد وعقل و دستاوردهاى علمى عقلى نقش اوّل را در
ارزيابى و شناختمسائل ، داشته باشد.

نهضت اصلاح گرايانه در جامعه يهوديان غربى ، آن چنان گسترش يافت كه تا آمريكاىشمالى هم پيش رفته ، و
در آن جا چون با اعتراض و مقاومت سازمان يافته كمترى رو به رو شدشتاب بيشترى پيدا كرد، و به تدريج شكل
سازمانى و رسمى يافت ، تا جايى كه اصلاحگرايان توانستند ديدگاه هاى اصلاحى خويش را قانونمند كرده ،
و در قالب اصولى رسمىاعلام كنند. اين اصول كه به (مرامنامه پيتز بورگ ) معروف است ، عبارت است از:

1 نفى و انكار تمسّك سخت و خشك به احكام و قوانين دينى يهودى و تلمود، و نفى قداست دينىاز مجموعه
تلمود و بى اعتبار دانستن آن .

2 رسميّت بخشيدن اجراى مراسم در روزهاى يك شنبه .

3 انكار ملّى گرايى و نفى هر گونه وطنى خاص براى يهوديان ، و اين كه هر يهودى در هركشورى كه متولّد شد
و نشو و نما كرد تابع همان كشور بوده و آن جا وطن اوست .

4 نفى ضرورت ختنه كردن براى نسل جوان يهودى و يهوديان بعدى .

/ 87