اى از تلمود) است ، كه كوشيده آنچه در مجموعه بزرگ تلمود از سوىدانشمندان يهودى در معرّفى عقايد و
احكام دين يهود ونيز شرح و تفسير آن آمده ، در اين كتاب بهطور خلاصه ، ارائه كند. فهرست فصول دوازده
گانه اين كتاب با زير مجموعه هاى هر يك ازفصول آن كه عمده مسائل اعتقادى و عملى را در بر مى گيرد، (94)
عبارتند از:
فصل
اول
يكتا خداى جهان آفرينوجود خدا، وحدانيّت ، نداشتن جسم و مادّه ، حضور در همه جا، قدرت مطلق ، علم نامتناهى ، ابديّت
،عدالت و رحمت ، ابوّت ، قدوسيّت و كمال ، نامى بيرون از حدود بيان .
فصل دوم
خدا و كائناتپيدايش عالم و انتظارم آن ، خارج بودن از جهان مادّى و نفوذ مطلق در عالم ، فرشتگان ،اسرائيل و ساير
ملل جهان .
فصل سوم
انسانوجود انسانى ، روح ، ايمان ، دعا و نماز، دو انگيزه (غريزه ) خوبى و بدى ، اختيار و آزادىعمل ، گناه ،
توبه و كفّاره ، پاداش وكيفر .
فصل چهارم
وحى و الهامنبوّت ، تورات ، تحصيل تورات ، تورات كتبى ، تورات شفاهى ، انجام دادن فرامين تورات.(95)
فصل پنجم
زندگى خانوادهزن و همسر، ازدواج و طلاق ، فرزند، تعليم و تربيت ، وظايف فرزند درقبال والدين .
فصل ششم
زندگى اجتماعىفرد وجامعه ، كار و زحمت ، كارفرما و كارگر، صلح و عدالت .
فصل هفتم
زندگى اخلاقىپيروى از خدا، محبّت برادرانه ، تواضع و فروتنى ، خيرات و صدقه ، درستكارى ، عفو وبخشايش ، اعتدال
وميانه روى ، وظايف (آدمى ) در مقابل حيوانات .
فصل هشتم
زندگى جسمانىتوجّه و مواظبت از بدن ، قوانين بهداشتى ، علم تغذيه ، معالجه و درمان بيمارى ها.
فصل نهم
ارواح ، چشم بد، سحر و جادو، غيبگويى وفال بينى ، رؤ يا و كابوس ، مبارزه با خرافات .فصل دهم
علم قانون ، قسمت اوّلدادگاه ها، سنهد رين كبير (96)، ديدگاه هاى جنائى ، دادگاه هاى مدنى ، قضاوت وگواهان ، محاكمه ، طريقه
مجازات .
فصل يازدهم
علم قانون ، قسمت دومخسارات و غرامات ، اموال يافته شده ، امانت دارى و نگهبانى ، اجاره و استجاره ، فروش وتحويل و انتقال
، حقّ مالكيّت از طريق مرور زمان ، قوانين وراثت .
فصل دوازدهم
جهان آيندهماشِيحَ، رستاخيز مردگان ، جهان آينده ، آخرين داورى ، جهنم ، گن عدَنُ (باغ عدن بهشت ).هر چند در اين جا مجال بررسى و شرح اين عقايد و احكام نيست ، ولى ناگزير به بيان يكنكته روشنگر هستيم
، و آن اين كه مؤ لّف كتاب (گنجينه اى از تلمود) نيز همگام و همراه بانويسندگان اصول تلمود كوشيده تا
از لابه لاى مطالب متفاوت و پراكنده و بلكه ضدّ ونقيض كتاب مقدّس يهود، برخى اصول ، احكام و
تعاليمى را البتّه پس از جرح وتعديل و نيز توجيه و تفسيرهاى زياد استخراج و ارائه كنند كه هم ،شكل و
صورت منطقى و معقول داشته باشد، و هم تا حدّ امكان از غنا، پويايى و محتواى علمى فرهنگى مطلوب و
متناسب با نيازهاى دينى معنوى انسان هاى رشد يافته و پيشرفته امروزى حدّاقل در ميان جامعه يهودى
برخوردار باشد.ليكن واقعيّت اين است كه حتّى اين تلاش هاى دانشمندان روشنفكر يهودى با آن تفسيرها و توجيههاى
فراوان نتوانست نارسايى ، عدم پويايى و بى محتوايى اين آيين كهن را جبران كرده ، و بامبانى كلامى
فلسفى و واقعيت هاى علمى فرهنگى اين عصر، منطبق كند.رازش اين است كه دين يهود، هم از حيث زمانى به دوران بسيار كهن تاريخ بشر و نيز به انسانهاى رشد
نيافته و ابتدايى دوران باستان تعلق دارد، و هم اين كه در گذر از اين دورانطولانى و گذرگاه هاى پر
مخاطره و حادثه آن ، شلاّق تحريف و انحراف ، آن قدر بر پيكراين شريعت پير و فرسوده و منسوخ ، فرود
آمده كه آن را به كلّى نارسا و ناتوان ساخته ، واز هر گونه غنا و محتواى لازم و معقول تهى كرده است . از
اين رو، بايد گفت مهم ترين عواملىكه موجب شد آيين يهود، بر پا بماند، در درجه اول ، خوى نژاد پرستى و
برترى طلبىيهوديان ، و به دنبال آن ، تلاش مستمر و جدّى علمى فرهنگى روشنفكران و متفكّران يهودىبوده
و مى باشد، كه هر از چند گاهى به اصلاحات مذهبى و بازسازى عقايد دينى يهود مىپردازند.