نيز در توضيح بند (ابوّت ) از فصل اوّل مى نويسد: (در سراسر گفته هاى دانشمندان يهوددر تلمود، رابطه اى كه بين آفريدگار و آفريدگان وجود دارد، بهشكل رابطه بين پدر و فرزند، تصوّر شده است . خداوند را همواره (اى پدر ما! كه در آسمانهستى ) خطاب مى نند. (99) آن گاه با ذكر جمله نخست از باب 14 از سفر تثنيه ،كه در آن آمده :، (شما، فرزندان خداوند خداى خود هستيد)، اين گونه به اصلاح آن ، كه خدا رامحدود و منحصر به قوم يهود كرده ، پرداخته است : (گرچه اين سخن كه مبنايش يك آيه ازكتاب مقدّس است ، ظاهرا در وصف ملت اسرائيل ، گفته شده است ، ولى بايد گفت كهاصل ابّوت محدود به يك ملّت نيست ، بلكه شاملحال كليّه افراد نوع بشر مى شود، زيرا همگى بندگان خدا هستند.) (100) هم او در تفسير و تبيين ويژگى (قدّوسيّت و كمال ) از ويژگى هاى خداوند، چنين مى نويسد:(براى دانشمندان يهود، اصل وجود خداوند، يك تجرّد ماوراء الطّبيعه نيست ، بلكه خود شالودهزندگى اخلاقى صحيح و شايسته انسان است ... صفت اختصاصى كه خداوند را از اين لحاظمشخّص و متمايز مى سازد (قدّوسيّت ) است ...قدّوسيّت الهى و مفهوم آن براى انسان در اينعبارت ، نهفته است : (ذات قدوس متبارك به انسان چنين گفت :من پاك هستم ، مسكن من پاك است ؛خادمان من پاك اند!) (101) اين دانشمند يهودى ، به رغم ادّعاى برخى از متفكّران متعصّب هم كيش خويش كه اعتقاد بهرستاخيز و پاداش و كيفر اخروى را جزو اصول مسلّم و صريح دين يهود، قلمداد مى كنند، اعترافمى كند كه حقيقت امر، چنين نيست ؛ بلكه فقط دانشمندان يهود به سختى توانسته اند ازخلال روايات كتاب مقدس ، تاءييدى بر عقيده خود درباره كيفر و پاداش بيابند.(102)