آشنایی با ادیان الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با ادیان الهی - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 وحى در دائرة المعارف بريتانيكا (ج 15، ص 783)، چنين تعريف شده است : (واژه وحى دركتاب مقدّس به كار مى

رود تا بر آن حالتى دلالت كند كه انسان ، تحت تاءثير مستقيم خدا،قرار مى گيرد. وحى ، يعنى تجرّد انسان
از همه چيز، و تنها در حيطه و حضور خداوند قرارگرفتن ، طورى كه انسان طريق يا كانال جريان كلام و مشيت
خداوند گردد.) (240)
در تعريف ياد شده ، اين موضوع ، مشخّص نشده كه مخاطب و شخصى كه در حيطه قدرت قرارمى گيرد داراى چه
ويژگى هاى خاصّى است ؛ از اين رو، تمام دريافت هاى الهامى و اشراقى ،مشمول اين تعريف مى شود، در حالى
كه آن ها وحى تشريعى نيستند.

5 در دائرة المعارف دين ، مير چاالياده (ج 12، ص 396) چنين آمده است : (وحى ، يك ارتباطالهى با هستى انسان
است . اين وصف وسيع به جنبه پديدار شناسانه دين ، ناظر و تمامدرجات وحى را مورد توجّه قرار داده است
).(241)

اين تعريف از وحى مى تواند تمام دريافت هاى فيلسوفان ، جادوگران ، كشيشان ، كاهنان وفال بين ها را
همسان با دريافت و حيانى پيامبران قرار دهد و هيچ گونه معيارى براى تشخيص ‍وحى حقيقى از غير آن ،
ارائه نمى كند.

6 نويسنده كتاب (قاموس كتاب مقدّس )، درباره وحى گفته است : (... عموما مقصود از وحى ،الهام مى باشد.

بنابراين ، گفته مى شود تمام كتاب از الهام خداست . وحى به اين معنى ،حلول روح القدس در مصنّفان
(مصنّفان كتاب مقدّس ) مى باشد.) (242)
از مجموع تعاريف ياد شده و تعاريف ديگر مسيحيان به دست مى آيد كه آنان دو ديدگاه عمدهدرباره وحى
دارند، كه عبارت است از:

1 ديدگاه زبانى ، كه در آن خداوند از طريق برقرارى ارتباط با كاتبان كتب مقدّس به آن هامفاد و حيانى
كه همين متون مذهبى موجود باشد را الهام و القا كرده است . اين ديدگاه موردپذيرش بسيارى از مسيحيان
در قرون وسطى بوده ، و متفكّرانى چون (توماس ‍ اكويناس ) آنرا قبول داشته اند ؛ و امروز هم پيروان
سنّتى مذهب كاتوليك رومى و شاخه اى از پروتستان ها(محافظه كاران ) آن را باور دارند.

2 ديدگاه حضورى و فعلى ، كه از سوى متكلّمان مصلحان دينى و متفكّران جديد مسيحى و بهجاى ديدگاه
گفتارى و زبانى و يا (كلمة اللّه به جاى كلام خدا) (243) مطرح شدهاست .

بر اساس اين ديدگاه ، مفادّ و حياتى به معناى مجموعه ارزش ها و حقايق غيبى نيست كه بهپيامبر، القا
شده باشد، چنان كه مفهوم و معناى وحى از ديدگاه مسلمانان چنين بود بلكه حضورخداست كه از طريق تاءثير
گذارى در تاريخ ، وارد قلمرو و تجربه بشر مى گردد.

نيز بر پايه اين اعتقاد، كامل ترين وحى نه در كتاب ، بلكه در انسان ، منعكس و منكشف شده است؛ يعنى مى
گويند عيسى مسيح (ع ) در زندگى و شخص خود، خدا را منكشف مى سازد و اراده خدا درمورد بشر را آشكار كرده و
بيان مى دارد. با اين بيان ، كتاب مقدّس به چيزى فراتر از خود،دعوت مى كند؛ چون وحى واقعى عيسى مسيح
به عنوان (كلمه الّله ) است نه كلام الهى . كسانىهم كه عهد جديد را نوشته اند در صدد بودند تجربه خويش
از عيسى مسيح (ع ) را كه در ميانآنان زيست ، رنج كشيد و مرد و سرانجام ، خداوند (پدر) وى را از مردگان
برانگيخت ، بهديگران برسانند.

بنابراين ، تعريف وحى طبق اين ديدگاه چنين است كه (خدا ذات خود را (از طريق فرستادن عيسىمسيح ) در
تاريخ بشر، وحى كرده و مكشوف ساخت ، و كتاب مقدّس ، تفسير (و گزارش ) اين وحىذاتى و نيز روشنگر آن است
.) (244)
امّا طرح اين ديدگاه ، از يك سو با ديدگاه پيشين و تاريخى مسيحيّت و مسيحيان درباره وحىمخالف است كه
بر پايه آن ديدگاه ، مسيحيان نيز به وحى به معناى مصطلح اعتقاد داشته ووحى را (پيام آسمانى و كلام
الهى ) مى دانستند كه بر پيامبران فرو فرستاده شده است ؛ واز سوى ديگر شواهد حال نشان مى دهد كه
مسيحيت جديد در راستاى الوهيّت بخشى عيسى چنينتفسيرى از وحى ، ارائه كرده ، و چنان كه خواهيم گفت اين
ديدگاه از تفكّر (پولس ) سرچشمهگرفته و بر اساس آن ، رسولان و نويسندگان كتب مقدّس ، مصداق پيامبرى و
الهام گيرى روحالقدس ، محسوب شده اند ؛ و عيسى مسيح (ع ) فراتر از مقام انسانى و نبوّت و پيامبرى ،
مدّنظرقرار گرفته است .

/ 87