بـراى تـحـليل و بررسى امامان بعد از واقعه كربلا تا شروع دوران غيبت ،توجه به دو نكته لازم است :1 ـ شـايـد روش مـبارزاتى امامان در نگاه اول متفاوت و حتى در مواردى متعارض به نظر برسد؛ ولى بـايـد تـوجه داشت كه اين تفاوت روش از تفاوت شرايط ناشى مى شود. به بيان رهبر معظم انقلاب :بـه جـاى اين كه بياييم زندگى امام حسن مجتبى را جدا و زندگى امام حسين را جدا و زندگى امام سـجـاد را جـدا تحليل كنيم تا احيانا در دام اين اشتباه خطرناك بيفتيم كه سيره اين سه امام ، به خـاطـر اخـتـلاف ظاهرى ، با هم متخالف و متعارض اند، بايد يك انسانى را فرض كنيم كه 250 سـال عـمـر كـرده و در سـال يـازدهـم هـجـرت قـدم در يـك راهـى گـذاشـتـه و تـا سـال 260 هـجـرى ايـن راه را طـى كـرده اسـت .هـر انـسـانـى كـه از عـقـل و حـكمت برخوردار باشد ـ ولو نه از عصمت ـ در يك حركت بلند مدت ، تاكتيك ها و اختيارهاى مـوضـعـى خواهد داشت . گاهى ممكن است لازم بداند تند حركت كند و گاهى كند و گاهى حتى ممكن اسـت بـه عـقـب نـشـينى حكيمانه دست بزند اما همان عقب نشينى هم از نظر كسانى كه علم و حكمت و هدفدارى او را مى دانند، يك حركت به جلو محسوب مى شود.(70)مبارزه امامان ، مبارزه اى جامع و هدفدار بود؛ بدين معنا كه هم مبارزه علمى و كلامى بود كه در ردّ مـكـتـب هـاى كـلامـى و فـقهى حاكم و مورد تاءييد حكومت ها، ارائه شده بود، هم رنگ و بوى مبارزه مسلحانه داشت (71) و هم داعيه امامت و رهبرى ؛ از اين رو حكومت ها از مبارزات امامان و حشت بيشترى داشتند و با آن با شدت بيشترى برخورد مى كردند. مبارزات كلامى امامان براى منهدم سـاخـتـن فـرهنگ حاكم و ارائه فرهنگ جايگزين بود تا جامعه به بى بنيانى فرهنگ حاكم واقف گـردد و در پـى هـدم آن و جـايگزين كردن فرهنگ امامت برآيد و در ضمنِ آن ، امامان ياران خود را براى مبارزه مسلحانه آماده مى كردند تا اگر زمينه ايجاد شد، حكومت جور را ساقط كنند و حاكميت صالحان را تحقق بخشند. مقام معظم رهبرى مى فرمايد:هـمـه كـارهـاى امـامـان : ـ غـيـر از آن كـارهـاى مـعـنـوى و روحـى كـه مـربـوط بـه اعـلاء و تكميل نفس يك انسان و قرب او به خداست ، بَيْنَهُ و بَيْن رَبِّهِ ـ يعنى درس ، حديث ، علم ، كلام ، مـحاجّه با خصوم علمى يا خصوم سياسى ، تاءييد و حمايت يك گروه ، ردّ يك گروه و غير ذلك ، هـمـه در ايـن جـهـت اسـت ، بـراى ايـن اسـت كـه حـكـومـت اسـلامـى را تشكيل بدهند.(72)ايـن مـطـلب بـراى آنـان كـه انـدكـى تـاءمـل مى كردند ـ از موافق و مخالف ـظاهر بود؛ از اين رو