پـيش از ورود به بحث لازم است قلمرو موضوع مشخّص شود. منظور از علما در اين عنوان ، عالمان ديـنـى يـعنى فقها هستند و منظور از پاسدارى ، اعمّ از احيا، حفظ، نشر و گسترش معارف دينى و سـتـيـز در بـرابر تجاوزگران به حريم دين است . مراد از دين نيز مجموعه معارف و اعتقادات ، اخـلاقـيـّات و امور تربيتى و احكام و مسائل عملى است كه از آن به قوانين و مقرّرات موضوعه يا به اصطلاح فقها (فقه ) تعبير مى شود.بـسـتـر بحث از نظر زمانى ، عصر انتظار يعنى از زمان غيبت صغرى (260 هجرى قمرى ) است ، چـون عـصر قبل از غيبت صغرى ، عصر حضور ائمّه : است و در عصر حضور گرچه فقها و عالمان ديـنـى بـودنـد، ليـكن به علّت حضور امامان : تحت الشّعاع قرار داشتند؛ بدين معنا كه مرجعيّت آنـان در صـورت دسـترسى نداشتن مردم به ائمّه : بوده است و مردم در حدّ امكان سعى مى كردند بـه مـنـبـع و مـرجـع اصـلى مـراجـعـه كـنـنـد.خـود فـقـهـا نـيـز مـشـكـلات و مسائل خود را تا حدّ مقدور با آن بزرگواران در ميان مى گذاشتند.
جايگاه عالمان دينى
عالمان دينى به لحاظ دانشى كه مى اندوزند و نيز به سبب رابطه ولايى با پيشوايان معصوم و رسـالت و مـسـؤ وليـّت خـطـيـر پاسدارى ، آگاهى بخشى و تربيتى كه دارند در شريعت از رتبت و جايگاه بلندى برخوردارند كه از دو منظر بدان اشاره مى شود.
الف ـ منظر آيات
1 ـ (وَ جـَعـَلْنـا بـَيـْنـَهـُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتى بارَكْنا فيها قُرًى ظاهِرَةً وَقَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِىَ وَ اَيّاماً آمِنِينَ)(سباء: 18)و ميان ايشان (مردم ) و آبادى هاى بركت يافته ، آبادى هاى آشكارا قرار داديم و سير در آن ها را حـتـم و مـعـيـّن كـرديـم (و بـه آنـهـا گـفـتـيـم :) شـب هـا و روزهـا در ايـن آبـادى هـا بـا ايـمـنـى (كامل ) سفر كنيد!در چـنـديـن روايت (78)، امامان : (قراى ظاهره ) را دانشمندان وعالمان دينى دانسته اند كـه مـيان مردم و (قراى مباركه ) يعنى معصومين : قرار دارند و مردمان را با ارشادها و راهنمايى هـاى خويش به (قراى مباركه ) مى رسانند و مردم از حركت در اين مسير در هر شرايطى احساس امنيّت مى كنند.2 ـ (فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لَيَتَفَقَّهُوا فِى الدّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذا رَجَعُوا اِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ)(توبه : 122)چرا از هر گروهى از آنان (مؤ منان ) طايفه اى كوچ نمى كند تا در دين (و معارف و احكام اسلام ) آگـاهـى يـابـنـد و بـه هـنـگـام بازگشت به سوى قوم خود آنها را بيم دهند؟! شايد (از مخالفت فرمان پروردگار)بترسند و خوددارى كنند.مـنـظـور از تـفـقـّه در ديـن ، فـراگـيـرى هـمـه مـعـارف و احـكـام اسـلام ، اعـم از اصـول و فـروع اسـت . بـنابراين آيه ياد شده دليل روشنى است بر اين كه همواره گروهى از مـسـلمـانـان بـه عـنـوان انـجـام يـك واجـب كـفـايـى بـايـد بـه تـحـصـيـل عـلم و دانـش در زمـيـنـه تـمـام مـسـائل اسـلامـى بـپـردازنـد و پـس از فـراغـت از تحصيل به ارشاد و هدايت مردم همّت گمارند.
ب ـ منظر روايات :
1 ـ (تَفَقَّهْ فِى الدّينِ فَاِنَّ الْفُقَهاءَ وَرَثَةُ الاَْنْبِياءِ)(79)در دين تفقّه كن ! زيرا فقيهان ، وارثان پيامبرانند.در اين روايت ، حضرت على (ع )ضمن دستور به تفقّه در دين ، فقها راوارثان انبيا معرفى كرده است .2 ـ (اَمَّا الْحـَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فيها اِلى رُواةِ حَديثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتى عَلَيْكُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَيْهِمْ)(80)در حوادث و رخدادهايى كه پيش مى آيد به راويان احاديث ما رجوع كنيد كه آنان حجّت من بر شما هستند و من