بيشتر عالمان دينى همچون سلف صالح خويش ؛ پيامبران و رهبران الهى از ميان قشرهاى متوسّط و مـحـروم جـامـعـه برخاسته و خود، زندگى ساده اى داشته اند؛ از اين رو، با درد دردمندان آشنا بودند و محروميّت ها و مشكلات آنان را به صورت عينى لمس كرده ، همواره پشتيبان و تكيه گاه محرومان و مستضعفان بوده اند.تـاريـخ مـبارزات شيعه گواه اين واقعيّت است كه فقهاى گرانقدر، همواره در كنار مردم مسلمان ، طـعـم فـقـر و تـنـگـدستى ، زندان و شكنجه و اسارت را چشيده و در عرصه هاى خون و شهادت ، الگوهاى صادقى براى مردم بوده اند.صـدهـا سال است كه روحانيّت اسلام ، تكيه گاه محرومان بوده است . هميشه مستضعفان از كوثر زلال مـعـرفت فقهاى بزرگوار، سيراب شده اند. از مجاهدات علمى و فرهنگى آنان ـ كه به حقّ، از جهاتى افضلِ از دِماء شهيدان است ـ كه بگذريم ، آنان در هر عصرى از اعصار براى دفاع از مـقـدّسـات ديـنـى و مـيـهـنـى خـود، مـرارت هـا و تـلخـى هـايـى مـتـحـمـّل شده اند و همراه با تحمّل اسارت ها و تبعيدها، زندان ها و اذيّت ها و آزارها و زخم زبان ها، شهداى گرانقدرى را به پيشگاه مقدّس حقّ، تقديم نموده اند.(86)در شرح حال صاحب معالم ، فرزند شهيد ثانى نوشته اند: وى فقط به خاطر همگون بودن با تنگدستان و مستمندان و تسلّى آنان و عدم تشبّه به ثروتمندان ، هرگز قوت بيش از يك هفته يا يك ماه را نمى اندوخت .(87)از زبان اطرافيان امام خمينى (ره ) نقل شده است :هـواى نـجـف بسيار گرم بود. بعضى از اوقات نزديك به 50 درجه مى رسيد. روزى با چند نـفـر از بـرادران خـدمـت امـام رسيديم و گفتيم : آقا! اين گرما شديد است و شما هم پيرمرد. چون هـواى كـوفه بهتر است و مردم به آنجا مى روند، شما هم به آنجا برويد. امام در جواب فرمود: مـن چطور براى هواى خوب به كوفه بروم در صورتى كه برادران من در ايران در زندان به سر مى برند.(88)هـنـگـامى كه امام در حومه پاريس به سر مى بردند و در ايران نفت كمياب شد و مردم از نظر گرم كردن خانه هاى خود در فشار بودند، امام فرمود: من براى همدردى با ملّت ايران اتاق خود را سرد نگاه مى دارم .(89)
4 ـ ساده زيستى
ساده زيستى و زهد و پرهيز از زرق و برق و تجمّلات و جلوه هاى دنيوى از بارزترين ويژگى هـاى پـيـشـواى ديـنـى اسـت . شـايـد بـتـوان گـفـت يـكـى از عـوامـل مـهـمّ جـذب مـردم بـه ديـن مـقـدّس اسـلام ، بـى پـيـرايـگـى رسول خدا(ص )و رويگردانى وى از دنيا بوده است . امير مؤ منان (ع )در وصف وى مى فرمايد:روى زمـيـن مـى نـشـسـت و به دست خود پاى افزار خويش و جامه اش راوصله مى زد و بر خرِ بى پـالان سـوار مـى شد و ديگرى را بر ترك خود سوار مى كرد. پرده اى بر در خانه او آويخته بـود كـه تـصـويـرهـايـى داشـت . يـكـى از زنان خويش را گفت : اين پرده را از من پنهان كن كه هرگاه بدان مى نگرم ، دنيا و