زهد واقعى - سلمان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سلمان فارسی - نسخه متنی

جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: سید محمد حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سبب مشقتى كه در جمعه ها تحمل مى كرد از رسيدن جمعه ناراحت مى شد چون خبر اين رفتار و كردار به سلمان رسيد عزم سراى او كرد و گفت :

زيد كجاست ؟ همسر زيد گفت : اينجا نيست .

سلمان به همسر زيد گفت : تو را قسم مى دهم كه غذايى فراهم كنى و بهترين جامه هايت را بپوشى . آنگاه كس به سراغ زيد فرستاد چون آمد غذا را نزد او گذاشت و بدو گفت :

اى زيد! (زيدك ) بخور.

زيد گفت : من روزه دار هستم .

سلمان گفت : اى زيد! بخور دين خود را ناقص مكن ، بدترين راه و روشها وسواسى گرى است چشم تو را بر تو حقى است بدن تو بر تو حق دارد و همسر تو بر تو حق دارد.

پس زيد آن غذا را بخورد و رفتار گذشته خود را ترك كرد.(74)

نزديك به مضمون اين روايت ، حاكى از رفتار مشابه سلمان با (( ابودرداء )) نيز روايت شده است .(75)

زمين احدى را مقدس نمى كند  در زمينه رد و انكار مفاهيم غلط و برخورد قشرى و سطحى با مسائل دينى كه محتواى عميق آن را ناديده مى انگارد مى بينيم سلمان را باز هم با ابودرداء قضيه اى ديگر است :

ابودرداء به سلمان نوشت : به سوى سرزمين مقدس (يعنى شام ) بيا.

سلمان در جوابى كه براى او نوشت بدو اعلام كرد كه : (( زمين كسى را مقدس نمى كند عمل آدمى او را مقدس مى كند )) .(76)

زهد واقعى

بسيارى چنين مى پندارند كه زهد يعنى تحمل محروميت از نعمتها و رنج بردن از تنگى معيشت به نحوى سخت و طاقت فرسا. اما سلمان فارسى كه علم اول و آخر را به دست آورده بود مى خواهد خود را بر زهد واقعى تربيت كند و بسازد و به طور حقيقى دل خويشتن از انديشه دنيا تهى نمايد و نمى خواهد نفس خود را اطمينان و آرامش بخشد تا با همه عقل ، فكر، اعضاء و جوارحش و براى هميشه ، به خداى سبحان روى آورد و هيچ چيز او را از ذات بارى تعالى منصرف و مشغول نگرداند. وقتى كه مقررى خود را دريافت مى كرد هزينه يكسال خود را از آن بر مى داشت تا زمان بعدى دريافت مقررى . به او گفته شد: تو با زهد چنين مى كنى در حالى كه نمى دانى امروز مى ميرى يا فردا! در جواب گفت : (( چرا همانطور كه نگران مرگ من هستيد به زنده ماندنم اميدوار نيستيد؟ - اى نادانان - آيا ندانسته ايد كه اگر انسان معيشت در حد قابل اعتمادى نداشته باشد نفس او از فرمانش سرپيچى مى كند اما اگر معيشت او فراهم باشد نفسش اطمينان و آرامش پيدا مى كند )) .(77)

نكات و مطالب ذيل از اين نص استفاده مى شود:

1 - سلمان نمى خواهد حتى براى يكبار به نفس خود مشغول و از خداى سبحان غافل شود.

2 - او از موضع شخص دانا و روشن بينى كه عميقا و به طور مساوى به درد و درمان مى انديشد و درد را به نحو اساسى و واقعى درمان مى كند با خواستها و اميال نفس خود برخورد و رفتار مى كند.

3 - ملاحظه مى شود كه كسانى كه به سلمان خرده گرفته اند زهد او و روى گردانيش از دنيا را تصديق و اذعان كرده اند اما از آن جا كه سر و سبب كنار گذاشتن هزينه يكسال را نمى دانسته اند از اين كار سلمان شگفت زده و متحير شده اند.

4 - سلمان معترضان را متوجه خطا و اشتباهشان در طرح معادله اى كه ديدگاهشان بر آن مبتنى بوده نموده و بر اساس واقع گرايى و نه با فريب و شعارهاى پر زرق و برق ، مبناى فكرى آنها را تعديل كرده است .

نكات و مطالب ديگرى را مى توان از نص مزبور به دست آورد اما در اين مجال پرداختن بدانها را ضرورى و لازم نديده به همين اندازه اكتفا مى كنيم و فرصت را به سخن گفتن از جهات و جوانب ديگرى از شخصيت و زندگانى اين بزرگمرد مى دهيم .

/ 77