خاندان بنى عدى در جاهليت
در اثبات عدم صحت سخنى كه - بنا بر روايت مذكوره - عمر درباره پدر خود همين بس كه بگوييم :الف : گفته اند: در بنى عدى اصلا سيدى (بزرگى ) نبوده است .(127)ب : عمر بن خطاب خود اعتراف كرده گفته است : (( ما خوارترين قوم بوديم و خدا ما را با اسلام عزت داد )) .(128) ج : در نامه اى كه معاويه براى زياد بن ابيه نوشته و به ذكر امر خلافت پرداخته مى گويد: (( لكن خداوند آن را (خلافت را) از ميان بنى هاشم بيرون برد و آن در ميان بنى تيم بن مره (قوم ابوبكر) قرار داد و سپس از آن قوم نيز خارج نموده و در بنى عدى بن كعب (قوم عمر) قرار داد در حالى كه قريش هيچ طايفه اى از اين دو طايفه خوارتر و ذليلتر نبود... ).(129)د: به هنگام فتح مكه چون ابوسفيان عمر بن خطاب را ديد كه صداى خود را بلند كرده گفت : (( به خدا قسم پس از ناچيزى و خوارى ، كار بنى عدى بالا گرفته است .... ).(130)ه : وعوف بن عطيه گفته است :و اما الاءلاءمان ، بنو عدى فلا تشهد بهم فتيان حرب و لكن ادن من حلب و عير (132) و تيم حين تزدحم (131) الاءمور و لكن ادن من حلب و عير (132) و لكن ادن من حلب و عير (132)