گرايش تبعيض نژادى به طور پنهان و آشكار و در مقاطع مختلف ادامه يافت تا آن جا - به طورى كه پيشتر نقل كرديم - ابن تيميه با حرارت تمام از عقيده اهل سنت مبنى بر برترى جنس عرب بر جنس عجم دفاع كرد. اما با گذشت زمان ، تظاهر به اين گرايش دشوار،زشت و سنگين شد. بدين جهت در زمانهاى اخير، اين گرايش در قالبهاى متمدنانه (!) و شعارهاى فريبنده و به نامهاى گمراه كننده ظاهر گشته است كه اگر به ظاهر،اين عناوين و شعارها متنوع و مختلفند اما از جهت محتوا و جوهره و به لحاظ آثار و نتايج يكى هستند. عناوين و قالبهايى از قبيل : غرب ، شرق ، اروپايى ، آسياى ،مليت ، وطن پرستى و... زيرا - مثلا - شعار قوميت عربى ،ملى گرايى فارسى ، قوميت كردى و...كه بر اساس آنها امتياز داده مى شود و سياستها تنظيم و اجرا مى شوند، چيزى نيستند جز تعبيرها و اصطلاحات جديد فريبنده اى كه وقيحترين انواع تبعيض نژادى و قومى را در اندرون دارند. تا آن جا كه مى دانيم نخستين كسى كه واژه (( قوميت )) را به كار برد. (( ابويحيى بن مسعده )) بوده در رساله اى كه در قرن ششم هجرى در رد (( ابن غرسيه )) نوشته است .(209)پيداست كه تعصب براى وطن فقط از اين جهت كه وطن است و تعصب براى كرد بودن ، فارس بودن ، عربيت ، اروپايى بودن و امثال اينها و دادن امتياز به گروهى و محروم ساختن گروههاى ديگر بر پايه انتساب به اين مكان يا آن مكان و اين قوم يا آن قوم و...به معناى اينست كه يك امر غير ارادى كه هيچ نقشى در تكامل انسانيت انسان و ملكات و خصلتهاى نيكو و سودمند او ندارد مبنا و منشاء برخوردارى و محروميت باشد در معنا و مضمون ،از (( تبعيض )) نژادى فاصله ندارد. چنانكه تبعيض بر اساس زيبايى ظاهرى يا رنگ ،يا زبان ،يا طبقه اجتماعى و امثال اينها نيز تبعيض بر اساس امور غير ارادى و فاقد هر گونه نقش و اثر در تكامل انسان است .از اين جا است كه ضرورت ايجاب مى كند اين مساءله براى مردم توضيح داده شود و نتايج و پيامدهاى آن در ابعاد مختلف بيان گردد تا مردم هشيار شوند و درستى ديدگاه واقع گرايانه اسلام در اين زمينه برايشان