جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
آشكار مي گردد و پس از تهي شدن جاي من و ايستادن ديگري به جاي من ، مرا خواهيد شناخت " . عصر من ، داننده اسرار نيست يوسف من بهر اين بازار نيست نا اميد استم زياران قديم طور من سوزد كه مي آيد كليم قلزم ياران چو شبنم بي خروش شبنم من مثل يم طوفان به دوش نغمه من از جهان ديگر است اين جرس را كاروان ديگر است اي بسا شاعر كه بعد از مرگ زاد چشم خود بربست و چشم ما گشاد رخت ناز از نيستي بيرون كشيد چون گل از خاك مزار خود دميد در نمي گنجد به جو عمان من بحرها بايد پي طوفان من برقها خوابيده در جان من است كوه و صحرا باب جولان من است چشمه حيوان براتم كرده اند محرم راز حياتم كرده اند هيچكس رازي كه من مي گويم نگفت همچو فكر من در معني نسفت پير گردون با من اين اسرار گفت از نديمان رازها نتوان نهفت ( 1 ) و در حقيقت علي همچون قوانين فطرت است كه جاودانه مي مانند . او منبع فياضي است كه تمام نمي گردد بلكه روزبروز زيادتر مي شود و به قول جبران خليل جبران از شخصيتهائي است كه در عصر پيش از عصر خود به دنيا آمده اند . بعضي از مردم فقط در زمان خودشان رهبرندو بعضي اندكي بعد از زمان خويش نيز رهبرند و به تدريج رهبريشان رو به فراموشي مي رود . اما علي و معدودي از بشر هميشه هادي و رهبرند .