سياست قرآن بر نيزه كردن - جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و در قرنهاي يازدهم و دوازدهم هجري به اوج قدرت خود رسيد و با مكتب ظاهريون و اهل حديث در اهل سنت بسيار نزديك است و از نظر سلوك فقهي هر دو مكتب سلوك واحدي دارند و تنها اختلافشان در احاديثي است كه بايد پيروي كرد - يك نوع انفكاك تعقل از تدين است . اخباريها كار عقل را به كلي تعطيل كردندو در مقام استخراج احكام اسلامي از متون آن ، درك عقل را از ارزش و حجيت انداختند و پيروي از آن را حرام دانستند و در تأليفات خويش بر اصوليين - طرفداران مكتب ديگر فقهي شيعي - سخت تاختند و مي گفتند فقط كتاب و سنت حجتند . البته حجيت كتاب را نيز از راه تفسير سنت و حديث مي گفتند و در حقيقت قرآن را نيز از حجيت انداختند و فقط ظاهر حديث را قابل پيروي مي دانستند . ما اكنون در صدد نيستيم كه طرزهاي مختلف تفكر اسلامي را دنبال كنيم و مكتبهاي پيرو انفكاك تعقل از تدين را كه همان روح خارجيگري است بحث كنيم - اين بحثي است كه دامنه اي بسيار وسيع دارد- بلكه تنها غرض اشاره اي به تأثير فرق در يكديگر بود و اينكه مذهب خارجيگري با اينكه ديري نپائيد اما روحش در تمام قرون و اعصار اسلامي جلوه گر بوده است تا اكنون كه عده اي از نويسندگان معاصر و روشنفكر دنياي اسلام نيز طرز تفكر آنان را به صورت مدرن و امروزي درآورده اند و با فلسفه حسي پيوند داده اند

سياست قرآن بر نيزه كردن

سياست " قرآن بر نيزه كردن " سيزده قرن است كه كم و بيش ميان مسلمين رائج است . مخصوصا هر وقت مقدس مابان و متظاهران زياد مي شوند و تظاهر به تقوا و زهد بازار پيدا مي كند ، سياست قرآن بر نيزه كردن از طرف استفاده چي ها رائج مي گردد .

درسهائي كه از اينجا بايد آموخت : الف - درس اول اينست كه هر وقت جاهلها و نادانها و بي خبرها مظهر قدس و تقوا شناخته شوند و مردم آنها را سمبل مسلمان عملي بدانند وسيله خوبي به دست زيركهاي منفعت پرست مي افتد . اين زيركها همواره آنها را آلت مقاصد خويش قرار مي دهندو از وجود آنها سدي محكم جلو افكار مصلحان واقعي مي سازند . بسيار ديده شده است كه عناصر ضد اسلامي رسما از اين وسيله استفاده كرده اند يعني نيروي خود اسلام را عليه اسلام به كار انداخته اند . استعمار غرب تجربه فراواني در استفاده از اين وسيله دارد و در موقع خود از تحريك كاذب احساسات مسلمين خصوصا در زمينه ايجاد تفرقه ميان مسلمين بهره گيري مي نمايد . چقدر شرم آور است كه مثلا مسلمان دلسوخته اي درصدد بيرون راندن نفوذ خارجي برآيد و همان مردمي كه او مي خواهد آنها را نجات دهد با نام و عنوان دين و مذهب سدي در مقابل او گردند .

آري اگر توده مردم جاهل و بي خبر باشند و منافقان از سنگر خود اسلام استفاده مي نمايند . در ايران خودمان كه مردم افتخار دوستي و ولايت اهل بيت اطهار را دارند ، منافقان از نام مقدس اهل بيت و از سنگر مقدس " ولاء اهل بيت " سنگري عليه قرآن و اسلام و اهل البيت به نفع يهود غاصب مي سازندو اين ، شنيعترين اقسام ظلم به اسلام و قرآن و پيغمبر اكرم و اهل بيت آن بزرگوار است . رسول اكرم فرمود : اني ما اخاف علي امتي الفقر و لكن اخاف عليهم سوء التدبير . " من از هجوم فقر و تنگدستي بر امت خودم بيمناك نيستم .

آنچه از آن بر امتم بيمناكم كج انديشي است . آنچه فقر فكري بر امتم وارد مي كند فقر اقتصادي وارد نمي كند " . ب - درس دوم اينست كه بايد كوشش كنيم طرز استنباطمان از قرآن صحيح باشد . قرآن آنگاه راهنما و هادي است كه مورد تدبير صحيح واقع شود ، عالمانه تفسير شود ،از راهنمائيهاي اهل قرآن كه راسخين در علم قرآنند بهره گرفته شود . تا طرز استنباط ما از قرآن صحيح نباشد و تا راه و رسم استفاده از قرآن را نياموزيم از آن بهره مند نخواهيم گشت . سودجويان و يا نادانان گروهي قرآن را مي خوانند و احتمال باطل را دنبال مي كنند همچنان كه از زبان نهج البلاغه شنيديد آنها كلمه حق را مي گويند و از آن باطل را اراده مي كنند . اين ، عمل به قرآن و احياء آن نيست بلكه اماته قرآن است . عمل به قرآن آنگاه استكه درك از آن دركي صحيح باشد . قرآن همواره مسائل را به صورت كلي و اصولي طرح مي كند ولي استنباط و تطبيق كلي بر جزئي بسته به فهم و درك صحيح ماست . مثلا در قرآن ننوشته در جنگي كه در فلان روز بين علي و معاويه در مي گيرد حق با علي است .

در قرآن همين قدر آمده است كه : و ان طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فاصلحوا بينهما فان بغت احديهما علي الاخري فقاتلوا التي تبغي حتي تفي ء الي امر الله ( 1 ) . " اگر دو گروه از مؤمنان كارزار كردند ، آشتي دهيد آنان را و اگر يكي بر ديگري سر كشي و ستمگري كندبا آنكه ستمگر است نبرد كنيد تا به سوي فرمان خدا برگردد " . اين قرآن و طرز بيان قرآن . اما قرآن نمي گويد در فلان جنگ فلان كس حق است و ديگري باطل . قرآن يكي يكي اسم نمي برد ، نمي گويد بعد از چهل سال يا كمتر و يا بيشتر مردي به نام معاويه پيدا مي شود و با علي جنگ مي كند شما به نفع علي وارد جنگ شويد . و نبايد هم وارد جزئيات

1 - سوره حجرات ، آيه 9.

/ 81