دموكراسي علي - جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشخاص . قهرا شيعيان اوليه مردمي منتقد و بت شكن بار آمدند . علي بعد از پيغمبر جواني سي و سه ساله است با يك اقليتي كمتر از عدد انگشتان . در مقابلش پيرمردهاي شصت ساله با اكثريتي انبوه و بسيار . منطق اكثريت اين بود كه راه بزرگان و مشايخ اينست و بزرگان اشتباه نمي كنندو ما راه آنان را مي رويم . منطق آن اقليت اين بود كه آنچه اشتباه نمي كند حقيقت است بزرگان بايد خود را بر حقيقت تطبيق دهند . از اينجا معلوم مي شود چقدر فراوانند افرادي كه شعارشان شعار تشيع است و اما روحشان روح تشيع نيست.

مسير تشيع همانند روح آن ، تشخيص حقيقت و تعقيب آن است و از بزرگترين اثرات آن جذب و دفع است اما نه هر جذبي و هر دفعي - گفتيم گاهي جذب ، جذب باطل و جنايت و جاني است و دفع ، دفع حقيقت و فضائل انساني - بلكه دفع و جذبي از سنخ جاذبه و دافعه علي ، زيرا شيعه يعني كپيه اي از سيرتهاي علي ، شيعه نيز بايد مانند علي دو نيروئي باشد .

اين مقدمه براي اين بود كه بدانيم ممكن است مذهبي مرده باشد ولي روح آن مذهب در ميان مردم ديگري كه به حسب ظاهر پيرو آن مذهب نيستند بلكه خود را مخالف آن مذهب مي دانند زنده باشد . مذهب خوارج امروز مرده است .

يعني ديگر امروز در روي زمين گروه قابل توجهي به نام خوارج كه عده اي تحت همين نام از آن پيروي كنند وجود ندارد ، ولي آيا روح مذهب خارجي هم مرده است ؟ آيا اين روح در پيروان مذاهب ديگر حلول نكرده است ؟ آيا مثلا خداي نكرده در ميان ما ، مخصوصا در ميان طبقه به اصطلاح مقدس ماب ما اين روح حلول نكرده است ؟ اينها مطلبي است كه جداگانه بايد بررسي شود . ما اگر روح مذهب خارجي را درست بشناسيم شايد بتوانيم به اين پرسش پاسخ دهيم .

ارزش بحث درباره خوارج از همين نظر است . ما بايد بدانيم علي چرا آنها را " دفع " كرد ، يعني چرا جاذبه علي آنها را نكشيد و برعكس ، دافعه او آنها را دفع كرد ؟ مسلما چنانكه بعدا خواهيم ديد تمام عناصر روحي كه در شخصيت خوارج و تشكيل روحيه آنها مؤثر بود از عناصري نبود كه تحت نفوذ و حكومت دافعه علي قرار گيرد.

بسياري از برجستگيها و امتيازات روشن هم در روحيه آنها وجود داشت كه اگر همراه يك سلسله نقاط تاريك نمي بود آنها را تحت نفوذ و تأثير جاذبه علي قرار مي داد ، ولي جنبه هاي تاريك روحشان آنقدر زياد نبود كه آنها را در صف دشمنان علي قرار داد .

دموكراسي علي

اميرالمؤمنين با خوارج در منتهي درجه آزادي و دموكراسي رفتار كرد . او خليفه است و آنها رعيتش ، هر گونه اعمال سياستي برايش مقدور بود اما او زندانشان نكرد و شلاقشان نزد و حتي سهميه آنان را از بيت المال قطع نكرد ، به آنها نيز همچون ساير افراد مي نگريست .

اين مطلب در تاريخ زندگي علي عجيب نيست اما چيزي است كه در دنيا كمتر نمونه دارد . آنها در همه جا در اظهار عقيده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقيده آزاد با آنان روبرو مي شدند و صحبت مي كردند ، طرفين استدلال مي كردند ، استدلال يكديگر را جواب مي گفتند.

شايد اين مقدار آزادي در دنيا بي سابقه باشد كه حكومتي با مخالفين خود تا اين درجه با دموكراسي رفتار كرده باشد . مي آمدند در مسجد و در سخنراني و خطابه علي پارازيت ايجاد مي كردند . روزي علي اميرالمؤمنين بر منبر بود . مردي آمد و سئوالي كرد . علي بالبديهة جواب گفت . يكي از خارجيها از بين مردم فرياد زد : قاتله الله ما افقهه ( خدا بكشد اين را ، چقدر دانشمند است ) ، ديگران خواستند متعرضش شوند اما علي فرمود رهايش كنيد او به من تنها فحش داد . خوارج در نماز جماعت به علي اقتدا نمي كردندزيرا او را كافر مي پنداشتند . به مسجد مي آمدند و با علي نماز نمي گذاردند و احيانا او را مي آزردند . علي روزي به نماز ايستاده و مردم نيز به او اقتدا كرده اند . يكي از خوارج به نام ابن الكواء فريادش بلند شدو آيه اي را به عنوان كنايه به علي بلند خواند : و لقد اوحي اليك و الي الذين من قبلك لئن اشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين ( 1 ) . اين آيه خطاب به پيغمبر است كه به تو و همچنين پيغمبران قبل از تو وحي شدكه اگر مشرك شوي اعمالت از بين مي رود و از زيانكاران خواهي بود . ابن الكواء با خواندن اين آيه خواست به علي گوشه بزند كه سوابق تو را در اسلام مي دانيم ، اول مسلمان هستي ، پيغمبر تو را به برادري انتخاب كرد، در ليلة المبيت فداكاري درخشاني كردي و در بستر پيغمبر خفتي ، خودت را طعمه شمشيرها قراردادي و بالاخره خدمات تو به اسلام قابل انكار نيست ، اما خدا به پيغمبرش هم گفته اگر مشرك بشوي اعمالت به هدر مي رود ، و چون تو اكنون كافر شدي اعمال گذشته را به هدر دادي .

1 - سوره زمر ، آيه 65.

/ 81