بهترين وسيله تهذيب نفس
بحثهاي گذشته در باب عشق و محبت مقدمه بود و اكنون مي خواهيم كم كم به نتيجه برسيم . مهمترين بحث ما - كه در حقيقت بحث اصلي ما است - اينست كه آيا عشق و علاقه به اولياء و دوستي نيكان ، خود هدف است يا وسيله اي است براي تهذيب نفس و اصلاح اخلاق و كسب فضائل و سجاياي انساني .در عشقهاي حيواني ، تمام عنايت و اهتمام عاشق به صورت معشوق و تناسب اعضاء و رنگ و زيبائي پوست اوست و آن غرائز است كه انسان را مي كشد و مجذوب مي سازد ، اما پس از اشباع غرائز ديگر آن آتشها فروغ ندارد ، و به سردي مي گرايد و خاموش مي گردد.اما عشق انساني همچنانكه گفتيم حيات است و زندگي ، اطاعت آور است و پيروساز . و اين عشق است كه عاشق را مشاكل با معشوق قرار مي دهد و وي مي كوشد تا جلوه اي از معشوق باشد و كپيه اي از روشهاي او ، همچنانكه خواجه نصيرالدين طوسي در شرح اشارات بوعلي مي گويد : و النفساني هو الذي يكون مبدأ و مشاكله نفس العاشق لنفس المعشوق في الجوهر ، و يكون أكثر اعجابه بشمائل المعشوق لانها آثار صادرش عن نفسه . .. و هو يجعل النفس لينة شيقة ذات وجد ورقة منقطعة عن الشواغل الدنيوية ( 1 ) . " عشق نفساني آنست كه مبدأش همرنگي ذاتي عاشق و معشوق است ، بيشتر اهتمام عاشق به روشهاي معشوق و آثاري است كه از نفس وي صادر مي گردد .اين عشق است كه نفس را نرم و پرشوق و وجد قرار مي دهد ، رقتي ايجاد مي كند كه عاشق را از آلودگيهاي دنيائي بيزار مي گرداند " . محبت به سوي مشابهت و مشاكلت مي راند و قدرت آن سبب مي شود كه محب به شكل محبوب درآيد .محبت مانند سيم برقي است كه از وجود محبوب به محب وصل گردد ، و صفات محبوب را به وي منتقل سازد . و اينجاست كه انتخاب محبوب اهميت اساسي دارد . لهذا اسلام در موضوع دوستيابي و اتخاذ صديق بسيار اهتمام ورزيده و در اين زمينه آيات و رواياتي بسيار وارد شده است ، زيرا دوستي همرنگ ساز است و زيباساز و غفلت آور ، آنجا كه پرتو افكند عيب را هنر مي بيند و خار را گل و ياسمن( 2 ) .1 - شرح اشارات ، ج 3 ، ص 383 ، طبع جديد .2 - از براي عشق ، معايبي نيز هست .