علي شخصيت دو نيروئي - جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دليل اصل شخصيت است ، و شخصيت هيچكس دليل خوبي او نيست . تمام رهبران و ليدرهاي جهان حتي جنايتكاران حرفه اي از قبيل چنگيز و حجاج و معاويه ، افرادي بوده اند كه هم جاذبه داشته اند و هم دافعه . تا در روح كسي نقاط مثبت نباشد هيچگاه نمي تواندهزاران نفر سپاهي را مطيع خويش سازد و مقهور اراده خود گرداند . تا كسي قدرت رهبري نداشته باشد نمي تواند مردمي را اينچنين به دور خويش گرد آورد . نادرشاه يكي از اين افراد است . چقدر سرها بريده و چقدر چشمها را از حدقه ها بيرون آورده است اما شخصيتش فوق العاده نيرومند است.

از ايران شكست خورده و غارت زده اواخر عهد صفوي ، لشكري گران به وجود آورد و همچون مغناطيس كه براده ها ي آهن را جذب مي كند ، مردان جنگي را به گرد خويش جمع كرد كه نه تنها ايران را از بيگانگان نجات بخشيد بلكه تا اقصي نقاط هندوستان براند و سرزمينهاي جديدي را در سلطه حكومت ايراني درآورد.

بنابر اين هر شخصيتي هم سنخ خود را جذب مي كند و غير هم سنخ را از خود دور مي سا زد . شخصيت عدالت و شرف عناصر خير خواه و عدالتجو را به سوي خويش جذب مي كند و هواپرستها و پول پرستها و منافقها را از خويش طرد مي كند .

شخصيت جنايت ، جانيان را به دور خويش جمع مي كند و نيكان را از خود دفع مي كند . و همچنانكه اشاره كرديم تفاوت ديگر در مقدار نيروي جذب است . همچنانكه درباره جاذبه نيوتن مي گويند به تناسب جرم جسم و كمتر بودن فاصله ، ميزان كشش و جذب بيشتر مي شود ، در انسانها قدرت جاذبه و فشار وارد از ناحيه شخص صاحب جاذبه متفاوت است .

علي شخصيت دو نيروئي

علي از مرداني است كه هم جاذبه دارد و هم دافعه ، و جاذبه و دافعه او سخت نيرومند است . شايد در تمام قرون و اعصار ، جاذبه و دافعه اي به نيرومندي جاذبه و دافعه علي پيدا نكنيم . دوستاني دارد عجيب ، تاريخي ، فداكار ، با گذشت ، از عشق او همچون شعله هائي از خرمني آتش ، سوزان و پر فروغ اند ، جان دادن در راه او را آرمان و افتخار مي شمارندو در دوستي او همه چيز را فراموش كرده اند . از مرگ علي ساليان بلكه قروني گذشت اما اين جاذبه همچنان پرتو مي افكند و چشمها را به سوي خويش خيره مي سازد . در دوران زندگيش عناصر شريف و نجيب ، خدا پرستاني فداكار و بي طمع ، مردمي با گذشت و مهربان ، عادل و خدمتگزار خلق گرد محور وجودش چرخيدندكه هر كدام تاريخچه اي آموزنده دارند و پس از مرگش در دوران خلافت معاويه و امويان جمعيتهاي زيادي به جرم دوستي او در سختترين شكنجه ها قرار گرفتند اما قدمي را در دوستي و عشق علي كوتاه نيامدند و تا پاي جان ايستادند . ساير شخصيتهاي جهان با مرگشان همه چيزها مي ميرد و با جسمشان در زير خاكها پنهان مي گردد اما مردان حقيقت خود مي ميرند ولي مكتب و عشقها كه بر مي انگيزند با گذشت قرون تابنده تر مي گردد . ما در تاريخ مي خوانيم كه سالها بلكه قرنها پس از مرگ علي افرادي با جان از ناوك دشمنانش استقبال مي كنند . از جمله مجذوبين و شيفتگان علي ، ميثم تمار را مي بينيم كه بيست سال پس از شهادت مولي بر سر چوبه دار از علي و فضائل و سجاياي انساني او سخن مي گويد . در آن ايامي كه سرتاسر مملكت اسلامي در خفقان فرو رفته ، تمام آزاديها كشته شده و نفسها در سينه زنداني شده است و سكوتي مرگبار همچون غبار مرگ بر چهره ها نشسته است ، او از بالاي دار فرياد بر مي آورد كه بيائيد از علي برايتان بگويم . مردم از اطراف براي شنيدن سخنان ميثم هجوم آوردند . حكومت قداره بند اموي كه منافع خود را در خطر مي بيند دستور مي دهد كه بر دهانش لجام زدند و پس از چند روزي هم به حياتش خاتمه دادند . تاريخ از اين قبيل شيفتگان براي علي بسيار سراغ دارد .

اين جذبه ها اختصاصي به عصري دون عصري ندارد . در تمام اعصار جلوه هائي از آن جذبه هاي نيرومند مي بينيم كه سخت كارگر افتاده است . مردي است به نام ابن سكيت . از علما و بزرگان ادب عربي است و هنوز هم در رديف صاحبنظران زبان عرب مانند سيبويه و ديگران نامش برده مي شود .

اين مرد در دوران خلافت متوكل عباسي مي زيسته - در حدود دويست سال بعد از شهادت علي - در دستگاه متوكل متهم بود كه شيعه است اما چون بسيار فاضل و برجسته بود متوكل او را به عنوان معلم فرزندانش انتخاب كرد . يك روز كه بچه هاي متوكل به حضورش آمدند و ابن سكيت هم حاضر بود و ظاهرا در آن روز امتحاني هم از آنها به عمل آمده بود و خوب از عهده برآمده بودند متوكل ضمن اظهار رضايت از ابن سكيت و شايد [ به خاطر ] سابقه ذهني كه از او داشت كه شنيده بودتمايل به تشيع دارد ، از ابن سكيت پرسيد اين دوتا ( دو فرزندش ) پيش تو محبوبترند يا حسن و حسين فرزندان علي ؟ ابن سكيت از اين جمله و از اين مقايسه سخت برآشفت . خونش به جوش آمد . با خود گفت كار اين مرد مغرور به جائي رسيده استكه فرزندان خود را با حسن و حسين مقايسه مي كند ! اين تقصير من است كه تعليم آنها را بر عهده گرفته ام . در جواب متوكل گفت : " به خدا قسم قنبر غلام علي به مراتب از اين دوتا و از پدرشان نزد من محبوتر است " . متوكل في المجلس دستور دادزبان ابن سكيت را از پشت گردنش درآورند . تاريخ افراد سر از پا نشناخته زيادي را مي شناسد كه بي اختيار جان خود را در راه مهر علي فدا كرده اند . اين جاذبه را در كجا مي توان يافت ؟ گمان نمي رود در جهان نظيري داشته باشد .

علي به همين شدت دشمنان سرسخت دارد ، دشمناني كه از نام او به خود مي پيچيدند . علي از صورت يك فرد بيرون است و به صورت يك مكتب موجود است ، و به همين جهت گروهي را به سوي خود مي كشد و گروهي را از خود طرد مي نمايد . آري علي شخصيت دو نيروئي است .

بخش اول نيروي جاذبه علي عليه السلام

جاذبه هاي نيرومند آثار محبت حصار شكني محبت اولياء نيروي محبت در اجتماع محبت اولياء ، بهترين وسيله تهذيب اخلاق نمونه هائي از تاريخ اسلام نقش نيروي محبت در پيشرفت اسلام حب علي در قرآن و سنت رمز دوستي علي

جاذبه هاي نيرومند

در مقدمه جلد اول " خاتم پيامبران " درباره " دعوتها " چنين مي خوانيم : دعوتهائي كه در ميان بشر پديد آمده ، همه يكسان نبوده و شعاع تأثير آنها يكنواخت نيست . بعضي از دعوتها و سيستمهاي فكري يك بعدي است و در يك سو پيش رفته است .

در زمان پيدايشش قشر وسيعي را فرا گرفته ، ميليونها جمعيت پيرو پيدا كرده است اما بعد از زمان خويش ديگر بساط هستيش برچيده شده و به دست فراموشي سپرده شده است . و بعضي دو بعدي است . شعاعشان در دو سو پيش رفته است .

همچنانكه قشر وسيعي را فرا گرفته ، در زمانها نيز پيشروي كرده . برد آن تنها در بعد مكاني نبوده است ، بعد زمان را نيز فرا گرفته است . و بعضي ديگر در ابعاد گوناگون پيشروي كرده اند . هم سطح وسيعي از جمعيتهاي بشر را فرا گرفته و تحت نفوذ خويش قرار داده اند و در هر قاره اي از قاره ها اثر نفوذ آنها را مي بينيم ، و هم بعد زمان را فرا گرفته يعني مخصوص يك زمان و يك عصر نبوده ، قرنهاي متمادي در كمال اقتدار حكومت كرده اند ، و هم تا اعماق روح بشر ريشه دوانده و سر ضمير افراد را در اختيار قرار داده و بر عمق قلبها حكومت كرده و زمام احساسها را در دست گرفته اند .

اينگونه دعوتهاي سه بعدي مخصوص سلسله پيامبران است . كدام مكتب فكري و فلسفي را مي توان پيدا كرد كه مانند اديان بزرگ جهان ، بر صدها ميليون نفر ، در مدت سي قرن و بيست قرن و حداقل چهارده قرن حكومت كند و به سر ضمائر افراد چنگ بيندازد ؟ ! جاذبه ها نيز اينچنين اند ، گاهي يك بعدي و گاهي دو بعدي و گاهي سه بعدي هستند.

جاذبه علي از قسم اخير است . هم سطح وسيعي از جمعيت را مجذوب خويش ساخته و هم به يك قرن و دو قرن پيوسته نيست بلكه در طول زمان ادامه يافته و گسترش پيدا كرده است . حقيقتي است كه بر گونه قرون و اعصار مي درخشد و تا عمق و ژرفاي دلها و باطنها پيش رفته است ، آنچنانكه بعد از قرنها كه به يادش مي افتند و سجاياي اخلاقيش را مي شنوند اشك شوق مي ريزند و به ياد مصائبش مي گريند تا جائي كه دشمن را نيز تحت نفوذ قرار داده است و اشكش را جاري ساخته است . و اين قدرتمندترين جاذبه هاست . از اينجا مي توان دريافت كه پيوند انسان با دين از سبك پيوندهاي مادي نيست بلكه پيوند ديگري است كه هيچ چيز ديگر چنين پيوندي با روح بشر ندارد . علي اگر رنگ خدا نمي داشت و مردي الهي نمي بود فراموش شده بود . تاريخ بشر قهرمانهاي بسيار سراغ دارد : قهرمانهاي سخن ، قهرمانهاي علم و فلسفه ، قهرمانهاي قدرت و سلطنت ، قهرمان ميدان جنگ ، ولي همه را بشر از ياد برده است و يا اصلا نشناخته است .

اما علي نه تنها با كشته شدنش نمرد بلكه زنده تر شد . خود مي گويد : هلك خزان الاموال و هم احياء و العلماء باقون ما بقي الدهر ، اعيانهم مفقوده و امثالهم في القلوب موجوده ( 1 ) . " گردآورندگان دارائيها در همان حال كه زنده اند مرده اند و دانشمندان ( علماء رباني ) پايدارند تا روزگار پايدار است .

جسمهاي آنها گمشده است اما نقشهاي آنها بر صفحه دلها موجود است " . درباره شخص خودش مي فرمايد : غدا ترون ايامي و يكشف لكم عن سرائري و تعرفونني بعد خلو مكاني و قيام غيري مقامي ( 2 ) . " فردا روزهاي مرا مي بينيد و خصائص شناخته نشده من برايتان

1 - نهج البلاغه ، حكمت 139 .

2 - نهج البلاغه ، خطبه 149.

/ 81