جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شهرش مشغول تدريس بود . از روزي كه با شمس تبريزي برخورد كرد و ارادت به او دل و جانش را فرا گرفت دگرگونش ساخت و آتشي در درونش برا فروخت و همچون جرقه اي بود كه در انبار باروت افتاده است ، شعله ها افروخت . او خود ظاهرا مردي است اشعري مسلك ، ولي مثنوي او بي شك يكي از بزرگترين كتابهاي جهان است . اشعار اين مرد همه اش موج است و حركت . ديوان شمس را به ياد مراد و محبوب خويش سروده است . در مثنوي نيز زياد از او ياد مي كند .

در مثنوي ، ملاي رومي را مي بينيم به دنبال مطلبي است اما همين كه به ياد شمس مي افتد طوفاني سخت در روحش پديد مي آيد و امواج خروشاني را در وي به وجود مي آورد . مي گويد : اين نفس جان دامنم برتافته است بوي پيراهان يوسف يافته است كز براي حق صحبت سالها باز گو رمزي از آن خوش حالها تا زمين و آسمان خندان شود عقل و روح و ديده صد چندان شود گفتم اي دور اوفتاده از حبيب همچو بيماري كه دور است از طبيب من چه گويم يك رگم هشيار نيست شرح آن ياري كه او را يار نيست شرح اين هجران و اين خون جگر اين زمان بگذار تا وقت دگر فتنه و آشوب و خونريزي مجو بيش از اين از شمس تبريزي مگو ( 1 ) و اين مصداق راستين گفته حافظ است : بلبل از فيض گل آموخت سخن ورنه نبود اين همه قول و غزل تعبيه در منقارش از اينجا مي توانيم استفاده كنيم كه كوشش و كشش ، يا فعاليت و انجذاب بايد همراه باشند . از كوشش بدون جذبه كاري ساخته نيست كما اينكه كشش بدون كوشش به جائي نمي رسد .

1 - مثنوي معنوي .

/ 81