جاذبه و دافعه علی (علیه السلام) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
تاريخ اين روش اما محبتي كه قرآن دستور مي دهد آن نيست كه با هر كسي مطابق ميل و خوشايند او عمل كنيم ، با او طوري رفتار كنيم كه او خوشش بيايد و لزوما به سوي ما كشيده شود . محبت اين نيست كه هر كسي را در تمايلاتش آزاد بگذاريم و يا تمايلات او را امضاء كنيم . اين محبت نيست بلكه نفاق و دوروئي است .محبت آنست كه با حقيقت توأم باشد . محبت خير رساندن است و احيانا خير رساندنها به شكلي است كه علاقه و محبت طرف را جلب نمي كند . چه بسا افرادي كه انسان از اين رهگذر به آنها علاقه مي ورزد و آنها چون اين محبتها را با تمايلات خويش مخالف مي بينند بجاي قدرداني دشمني مي كنند .به علاوه و محبت منطقي و عاقلانه آنست كه خير و مصلحت جامعه بشريت در آن باشد نه خير يك فرد و يا يك دسته بالخصوص . بسا خير رساندنها و محبت كردنها به افراد كه عين شر رساندن و دشمني كردن با اجتماع است . در تاريخ مصلحين بزرگ ، بسيار مي بينيم كه براي اصلاح شؤون اجتماعي مردم مي كوشيدند و رنجها را به خود هموار مي ساختند اما در عوض جز كينه و آزار از مردم جوابي نمي ديدند . پس اينچنين نيست كه در همه جا محبت ، جاذبه باشد بلكه گاهي
را در مورد انساني غير او سراغ ندارد و در حقيقت اين روش حكايت مي كند كه او سمبل عشق و محبت انساني بوده است . وقتي از كنار كوه احد مي گذشت با چشمان پر فروغ و نگاه از محبت لبريزش احد را مورد عنايت خويش قرار داد و گفت : جبل يحبنا و نحبه كوهي است كه ما را دوست دارد و ما نيز آن را دوست داريم . انساني كه كوه و سنگ نيز از مهر او بهره مند است .