بیشترلیست موضوعات پيشگفتار مقدمه قانون جذب و دفع : جاذبه و دافعه در جهان انسان : اختلاف انسانها در جذب و دفع : علي شخصيت دو نيروئي بخش اول نيروي جاذبه علي عليه السلام جاذبه هاي نيرومند تشيع ، مكتب محبت و عشق اكسير محبت حصار شكني سازنده يا خراب كننده محبت و ارادت به اولياء نيروي محبت در اجتماع بهترين وسيله تهذيب نفس نمونه هائي از تاريخ اسلام حب علي در قرآن و سنت رمز جاذبه علي بخش دوم نيروي دافعه علي عليه السلام دشمن سازي علي ناكثين و قاسطين و مارقين پيدايش خوارج اصول عقائد خوارج عقيده خوارج در باب خلافت عقيده خوارج درباره خلفا انقراض خوارج شعار يا روح ؟ دموكراسي علي قيام و طغيان خوارج مميزات خوارج تأثير فرق اسلامي در يكديگر سياست قرآن بر نيزه كردن لزوم پيكار با نفاق علي امام و پيشواي راستين توضیحاتافزودن یادداشت جدید
كه عقل بر آن حكومت ندارد كما اينكه در قرآن مي فرمايد : و لا تأخذكم بهما رأفه في دين الله . / 24 : . 2 در اجراي قانون الهي رأفت و مهرتان به مجرم گل نكند . زيرا اسلام همانگونه كه نسبت به افراد علاقه مي ورزد به اجتماع نيز علاقمند است . بزرگترين گناه ، گناهي است كه در نظر انسان كوچك آيدو بي اهميت تلقي گردد . امير المؤمنين مي فرمايد : " اشد الذنوب ما استهان به صاحبه " . (نهج البلاغه ، حكمت 340). سختترين گناهان گناهي است كه گناهكار آنرا آسان و ناچيز پندارد . شيوع گناه تنها چيزي است كه عظمت گناه را از ديده ها مي برد و آن را در نظر فرد ناچيز جلوه مي دهد .و لذا اسلام مي گويد هنگامي كه گناهي انجام گرفت و اين گناه در خفاء كامل نبود و افرادي بر آن آگاهي يافتند بايد گناهكار مورد سياست قرار گيرد يا حد بخورد و يا تعزير شود . در فقه اسلامي به طور كلي گفته اند ترك هر واجب و انجام هر حرامي اگر حد براي آن تعيين نشده تعزير دارد ." تعزير " كيفر كمتر از مقدار " حد " است كه بر طبق نظريه حاكم تعيين مي گردد . در اثر گناه يك فرد و اشاعه آن ، اجتماع يك قدم به گناه نزديك شد و اين از بزرگترين خطرات است براي آن . پس بايد گناهكار را به مقتضاي اهميت گناهش كيفر داد تا باز اجتماع به راه بر گردد و عظمت گناه از ديده ها بيرون نرود . بنابر اين خود كيفر و نقمت ، مهري است كه نسبت به اجتماع مبذول مي گردد . انساني بهره مند بودند گروهي و لو عده قليلي طرفدار و علاقه مند داشتند ، زيرا در ميان مردم همواره آدم خوب وجود دارد هر چند عددشان كم باشد . اگر همه مردم باطل و ستم پيشه بودند اين دشمنيها دليل حقيقت و عدالت بود اما هيچوقت همه مردم بد نيستند همچنانكه در هيچ زماني همه مردم خوب نيستند .قهرا كسي كه همه دشمن او هستند خرابي از ناحيه خود اوست و الا چگونه ممكن است در روح انسان خوبيها وجود داشته باشد و هيچ دوستي نداشته باشد . اينگونه اشخاص در وجودشان جهات مثبت وجود ندارد حتي در جهات شقاوت . وجود اينها سر تا سر تلخ است و براي همه هم تلخ است .چيزي كه لااقل براي بعضيها شيرين باشد [ در اينها ] وجود ندارد . علي ( ع ) مي فرمايد : اعجز الناس من عجز عن اكتساب الاخوان ، و اعجز منه من ضيع من ظفر به منهم ( 1 ) . " ناتوانترين مردم كسي است كه از دوست يافتن ناتوان باشد و از آن ناتوانتر آنكه دوستان را از دست بدهدو تنها بماند " . 4 - مردمي كه هم جاذبه دارند و هم دافعه . انسانهاي با مسلك كه در راه عقيده و مسلك خود فعاليت مي كنند ، گروههائي را به سوي خود مي كشند ، در دلهائي به عنوان محبوب و مراد جاي مي گيرند و گروههائي را هم از خود دفع مي كنند و مي رانند ، هم دوست سازند و هم دشمن ساز ، هم موافق پرور و هم مخالف پرور .