وحی و نبوت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

وحی و نبوت - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

علم و حقيقت محسوس و مسلم عيني كارگر بوده است اما داستان محمد از اين قاعده مستثني است وي در جامعه اي كه تنها در بزرگترين شهر تجارتي و باز و پيشرفته اش هفت " خط نويس " بيش نبوده است و جز به " فخر و شمشير و كالا و شتر و پسر " نمي انديشيده است ، " معجزه " خويش را " كتاب " اعلام مي كند و اين خود يك معجزه است كتاب ! در كشوري كه تاريخ يك نسخه كتاب در آن سراغ ندارد ! خدايش به مركب ، " قلم " و " نوشته " سوگند مي خورد .

در ميان مردمي كه قلم را ابزار كار چند مرد زبون و عاجز و بي افتخار مي دانند ، و اين خود يك " معجزه " است كتاب تنها معجزه اي است كه همواره مي توان ديد ، هر روز آن را معجزه آساتر مي توان يافت و تنها معجزه اي است كه برخلاف ديگر معجزات ، هر كه خردمندتر و دانشمندتر است و هر جامعه اي كه پيشرفته تر و متمدن تر است ، اعجاز آن را درست تر و عميق تر خواهد يافت ، تنها معجزه اي است كه اعتقاد بدان تنها به معتقدان امور غيبي منحصر نيستو اعجاز آن را هر انديشمندي معترف است ، تنها معجزه اي است كه نه براي عوام بلكه براي روشنفكران است ، تنها معجزه اي است كه برخلاف ديگر معجزات ، تنها براي تحريك حس اعجاب و اعجاز بينندگانش نيست ، مقدمه اي و وسيله اي براي پذيرش يك رسالت نيست ، براي تعليم و تربيت گروندگان وي است ، خود هدف پذيرش است خود رسالت است و بالاخره معجزه محمد از مقوله امور " غير بشري " نيست گر چه يك عمل غير بشري است ، و از اين رو برخلاف معجزات پيشين كه تنها عاملي براي " باور " مردم به كار مي رفت ( آن هم مردم معدودي كه آن را مي ديدند ) و جز آن هيچ سودي نداشت ، معجزه محمد از نوع عالي ترين استعداد انساني است و مي تواند به عنوان عالي ترين سرمشق وي به كار آيد ، سرمشقي كه همواره در دسترس اوست محمد مي كوشد تا كنجكاوي مردم را از امور غير عادي و كرامات و خوارق عادات ، به مسائل عقلي و منطقي و علمي و طبيعي و اجتماعي و اخلاقي متوجه سازد و جهت حساسيت آنها را از " عجايب و غرايب " به " واقعيات و حقايق " بگرداند ، و اين كوشش ساده اي نيست ، آن هم با مردمي كه جز در برابر هر چه غير طبيعي است تسليم نمي شوند و آن هم به دست مردي كه خود را در ميان آنان پيغمبر مي خواند خود را پيغمبر خواندن و مردم را به رسالت خدايي خويش دعوت كردن و در عين حال رسما اعتراف كردن كه " من از غيب آگاه نيستم " ، كاري شگفت است و جز ارزش انساني آن ، آنچه سخت شورانگيز است ، صداقت خارق العاده اي است كه در كار او احساس مي شود و هر دلي را به تقديس و هر انديشه اي را به تعظيم و تحسين وا مي دارد از او مي پرسند اگر تو پيغمبري ، قيمت كالاها را از پيش به ما بگو تا در تجارتمان سود بريم قرآن به وي دستور مي دهد كه بگو :


جز آنچه خدا خواسته است ، من مالك نفع و ضرري براي خود نيستم و اگر از غيب خبر مي داشتم خير را زياد مي كردم و شر به من نمي رسيد ، من جز بيم دهنده و بشارت گويي براي مردمي كه ايمان دارند نيستم ( اعراف / 188 ) اما پيغمبري كه غيبگو نباشد و با ارواح و پريان و جنيان گفتگو نكند و هر روز كرامتي از او سر نزند ، در چشم مردم صحرا چه جلوه اي مي تواند داشت ؟ محمد آنان را به تفكر در كائنات ، به پاكي و دوستي و دانش و وفا و فهم معني هستي و حيات و سرنوشت آدمي مي خواند و آنان از او پياپي معجزه مي طلبند و غيبگويي و كرامت مي خواهند، و خدا از زبان او با لحني كه گويي چنين كاري از او هرگز انتظار نمي رود مي گويد "« سبحان ربي هل كنت الا بشرا رسولا غ" (سبحان الله ! مگر من جز يك بشر فرستاده اي هستم ؟" (1). آنچه بيشتر مورد استناد اين گروه واقع شده آيات 90 - 93 سوره اسراء است كه مي فرمايد : « و قالوا لن نؤمن لك حتي تفجر لنا من الارض ينبوعا * او تكون لك جنة من نخيل و عنب فتفجر الانهار خلالها تفجيرا * او تسقط السماء كما زعمت علينا كسفا او تاتي بالله و الملائكة قبيلا * او يكون لك بيت من زخرف او ترقي في السماء و لن نومن لرقيك حتي تنزل علينا كتابا نقرؤه قل سبحان ربي هل كنت الا بشرا رسولا ». گفتند ترا تصديق نمي كنيم تا آنكه براي ما از زمين چشمه اي بشكافي ، يا ترا باغي از خرما و انگور باشد كه نهرها در آنها جاري سازي ، يا پاره اي از آسمان را چنانكه گمان مي بري بر ما بيفكني ، يا خدا و فرشتگان را روبروي ما حاضر سازي ، يا ترا خانه اي از طلا باشد ، يا به آسمان بر شوي ، و هرگز بالا رفتنت را گواهي نكنيم .

مگر آنكه نامه اي از آسمان بر ما نازل كني بگو منزه است پروردگارم ، آيا من جز بشر فرستاده اي هستم ؟ مي گويند اين آيات نشان مي دهد كه مشركان از پيامبر معجزه اي ( غير از قرآن ) مي خواستند و پيامبر امتناع مي كرد . ما ضمن تاييد بعضي از مطالبي كه نقل كرديم ، خصوصا آنچه در مزيت معجزه بودن كتاب نسبت به ساير معجزات گفته شد ،

1 دكتر علي شريعتي : اسلام شناسي ، ص 502 - 506-

/ 68