آيا پيامبران گذشته كه تو خود معجزات آنها را با اين همه آب و تاب نقل مي كني ، بشر نبودند يا رسول نبودند ؟ آيا ممكن است چنين تناقض صريحي در قرآن وجود داشته باشد ؟ آيا ممكن است مشركان متوجه چنين تناقضي نشده باشند ؟
اگر اين منطق روشنفكري صحيح باشد ، پيغمبر به جاي اينكه بگويد : " سبحان الله ! من بشر رسولي بيش نيستم " ، بايست مي گفت : سبحان الله من خاتم رسولان ، من از قاعده رسولان ديگر مستثني هستم ، از من آنچه از ساير رسولان مي خواستند نخواهيد ، نه اينكه بگويد من رسولي هستم مانند ساير رسولان . پس معلوم مي شود آنچه مشركان از پيغمبر مي خواستند معجزه ، يعني آيت و بينه به منظور كشف حقيقت كه حقيقت جويان حق دارند از مدعيان پيامبري بخواهند ، نبوده است ، چيزي بوده كه شان پيغمبران عموما اين نبوده كه به چنين درخواستهايي پاسخ بگويند اين است كه پيامبر فرمود : " سبحان الله ! من بشري رسول بيش نيستم " ، يعني آنچه شما مي خواهيد چيزي نيست كه يك حقيقت جو از پيامبران و رسولان بخواهد و رسولان ملزم باشند به آنها پاسخ مثبت بدهند ، چيز ديگر است ، قرار داد و معامله است ، مرا ديدن و خدا را نديدن و از من بالاستقلال چيز خواستن است ، اظهار تكبر و خودخواهي و اثبات امتياز براي خود نسبت به ديگران است ، تقاضاي يك سلسله امور محال است و . . من اعتراف دارم كه ميل عوام همواره بر معجزه سازي است ، نه تنها براي پيغمبر و امام ، كه براي هر قبر و سنگ و درختي ، ولي آيا اين جهت سبب مي شود كه ما وجود هر معجزه و كرامت ( غير از قرآن ) را از پيغمبر منتفي بدانيم ؟بعلاوه ميان معجزه و كرامت فرق است معجزه يعني بينه و آيت الهي كه براي اثبات يك ماموريت الهي صورت مي گيرد و به اصطلاح مقرون به تحدي است ، منظوري الهي از او در كار است ، اين است كه محدود است به شرايط خاصي ، اما كرامت يك امر خارق العاده است كه صرفا اثر قوت روحي و قداست نفساني يك انسان كامل يا نيمه كامل است و براي اثبات منظور الهي خاصي نيست اينچنين امري فراوان رخ مي دهد و حتي مي توان گفت يك امر عادي است و مشروط به شرطي نيست معجزه زبان خداست كه شخصي را تاييد مي كند ، ولي كرامت چنين زباني نيست .
ارزش و كاربرد اعجاز
ارزش و كاربرد اعجاز چقدر است ؟ منطقيين و فلاسفه موادي را كه در يك استدلال به كار مي رود ، از نظر ارزش و كاربرد به چند گونه تقسيم كرده اند : بعضي از آن عناصر ارزش برهاني دارد ، جاي ترديد علمي و عقلي باقي نمي گذارد مثل مواد و عناصري كه يك رياضي دان در استدلالات خود به كار مي برد ، بعضي ديگر ارزش اقناعي دارد مانند مواد و عناصري كه غالبا اهل خطابه در سخنان خود به كار مي برند كه اگر موشكافي شود بسا كه مورد ترديد واقع شود ، ولي مادام كه شكافته نشده عملا حركتي ايجاد مي كند ، و بعضي صرفا ارزش تهييجي و احساساتي دارد و بعضي ارزش ديگر .ارزش اعجاز و كاربرد آن از نظر قرآن چيست ؟
قرآن همان طور كه آثار خلقت را " آيات خدا " و دليل قطعي غير قابل ترديد بر وجود او مي داند ، معجزات انبياء را نيز به عنوان آيات و بينات ياد مي كند و دليل قاطع و حجت مسلم عقلي و منطقي بر صدق مدعاي آورنده آنها مي شمارد . قرآن درباره معجزه به تفصيل بحث كرده و تقاضاي مردم را از پيامبران كه بدون آيت و بينه تسليم نمي شدند ، تقاضايي معقول و منطقي دانسته و پاسخ مثبت و عملي پيامبران را به اين تقاضاها در حد آيت و بينه خواستن يعني در حد معقول و منطقي كه گواه بر صدق مدعاي آنها باشدنه در حد " اقتراح " و دلبخواهي مردم كه مي خواهند از پيامبران و اعجازشان وسيله سودجويي و يا سرگرمي و تماشا بسازند با آب و تاب فراوان نقل كرده و آيات بسياري را به آنها اختصاص داده است قرآن كوچكترين اشاره اي ندارد كه معجزه دليل اقناعي است براي اذهان ساده و عاميانه و متناسب با دوره كودكي بشر ، بلكه نام " برهان " روي آن گذاشته است ( 1 )
1 رجوع شود به تفسير الميزان ، ذيل آيه 23 از سوره بقره و كتاب وحي و نبوت آقاي محمد تقي شريعتي ، ص 214 به بعد .