سازندگي
پيامبران كه به نيروها تحرك مي دهند و سامان مي بخشند ، صرفا در جهت ساختن فرد و ساختن جامعه انساني است ، و به عبارت ديگر ، در جهت سعادت بشري است ، محال و ممتنع است كه در جهت فاسد كردن فرد و يا تباهي جامعه انساني صورت گيرد عليهذا اگر اثر دعوت يك مدعي پيامبري ، فاسد ساختن انسانها ، از كار انداختن نيروهاي آنها يا به فحشاء و هرزگي افتادن انسانها و يا تباهي جامعه انساني و انحطاط مجتمع انساني باشد ، خود دليل قاطعي است بر اينكه اين مدعي در دعوي خودش صادق نيست اقبال لاهوري در اينجا نيز سخن ارزنده اي دارد ، مي گويد : " راه ديگري براي داوري كردن در ارزش تجربه ديني يك پيغمبر ( حقيقي بودن رسالتش و واقعيت داشتن اتصال دروني اش با خدا ) آزمودن انواع انسانيتي است كه ايجاد كرده و نيز توجه به آن جهان فرهنگ و تمدني است كه از رسالت وي برخاسته است " ( 1 ) .درگيري و مبارزه
درافتادن با شركها ، خرافه ها ، جهالتها ، ساخته هاي خيالبافانه ، ظلمها و ستمها و ستمگريها يكي ديگر از علائم و نشانه هاي صداقت پيامبري يك مدعي پيامبري است ، يعني محال است كه يك نفر پيامبر واقعي از جانب خدا برگزيده شود و در پيامش چيزي باشد كه بوي شرك بدهد و يا به كمك ظالم و ستمگر بشتابد و ظلم و بي عدالتي را تاييد نمايد و يا در برابر شركها ، جهالتها ، خرافات و ستمگريها سكوت كند و به ستيزه و مبارزه برنخيزد . توحيد ، عقل ، عدل از اصول دعوت همه پيامبران است و تنها دعوت افرادي كه در اين مسير دعوت مي كنند ، قابل مطالعه و مطالبه دليل و معجزه است ، يعني اگر شخصي در پيام خود چيزي بر ضد1 " احياي فكر ديني در اسلام " ، ص . 144