نماز مسافر
مسأله . 1119 - مسافر با «هشت شرط» بايد نمازهاى چهار ركعتى را دو ركعت به جا آورد:شرط اوّل ـ سفر او كمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد
مسأله . 1120 - كسى كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ (حدود 43 كيلومتر) است بايد نماز را شكسته بخواند، خواه رفتنش چهار فرسخ (5/21 كيلومتر تقريباً) باشد يا كمتر يا بيشتر، همين اندازه كه رفتن و برگشتن او هشت فرسخ باشد نماز شكسته است و خواه در همان روز و شب برگردد يا فاصله اى بيفتد، مگر اين كه در بين اينمسافت، ده روز قصد اقامه كند.
مسأله . 1121 - اگر شك دارد سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شكسته بخواند، ولى در صورت شك بايد از كسانى كه به آن راه آشنا هستند تحقيق كند، مگر اين كه مشقّت زيادى داشته باشد.
مسأله . 1122 - مقدار مسافت را از راههاى مختلف مى توان دريافت نخست اين كه خودش اندازه گيرى كرده و يقين حاصل كند، دوم اين كه در ميان مردم معروف باشد، سوم اين كه شخص مورد اعتمادى خبر دهد.
مسأله . 1123 - هرگاه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است و نماز را شكسته بخواند، بعد بفهمد هشت فرسخ نبوده، نمازش باطل است و بايد آن را اعاده كند و چهار ركعت بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد، امّا اگر يقين داشت مسافت مورد نظر هشت فرسخ نيست و در اثناء راه فهميد كه هشت فرسخ بوده بايد نماز را شكسته بخواند و اگر تمام خوانده اعاده كند.
مسأله . 1124 - اگر ميان دو محلّى كه فاصله آن كمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد كند نماز او شكسته نخواهد بود، هرچند روى هم رفته هشت فرسخ و بيشتر شود مگر اين كه عرفاً به او مسافر بگويند و در اين صورت بنا بر احتياط هم نماز را تمام و هم شكسته بخواند.
مسأله . 1125 - هرگاه محلّى دو راه دارد كه يكى كمتر از هشت فرسخ و ديگرى هشت فرسخ يا بيشتر است، اگر از راه اوّل برود بايد تمام بخواند و اگر از راه دوم برود نمازش شكسته است.
مسأله . 1126 - براى حساب مسافت هشت فرسخ بايد از آخرين خانه هاى شهر حساب كرد.
شرط دوم ـ از اوّل، قصد هشت فرسخ را داشته باشد
مسأله . 1127 - اگر اوّل مى خواهد به محلّى كه كمتر از هشت فرسخ است برود ودروسط راه يا پس از رسيدن به آن مقصد قصد كند مسافرت خود را ادامه دهد بطورى كه مجموع مسافرت او هشت فرسخ باشد، چون از اوّل قصد نداشته بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر در اثنا، يا پس از رسيدن به مقصد قصد كند از آنجا هشت فرسخ يا بيشتر برود، نماز او شكسته است.
مسأله . 1128 - كسى كه به دنبال گمشده اى مى رود و نمى داند چه مقدار بايد برود تا مقصود خود را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى در برگشتن چنانچه تا وطن يا محل اقامتش هشت فرسخ يا بيشتر باشد نماز او شكسته است.
مسأله . 1129 - كسى كه قصد هشت فرسخ دارد بايد نمازش را شكستهبخواند، هرچند هر روز مقدار كمى راه برود ولى به اندازه اى باشد كه به اومسافر گويند.
مسأله . 1130 - كسى كه اختيارش در سفر با ديگرى است مانند پسرى كه با پدر خود مسافرت مى كند، چنانچه بداند سفر پدرش هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند، حتّى اگر كسى را به اجبار به جايى مى برند (مانند زندانى) و بداند مسافت او هشت فرسخ يا بيشتر است همين حكم را دارد، مگر اين كه احتمال عقلايى بدهد كه پيش از رسيدن به چهار فرسخ از آنها جدا مى شود و برمى گردد.
شرط سوم ـ در بين راه از قصدش برنگردد
مسأله . 1131 - اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردّد شود بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت خود منصرف شود، بايد نماز را شكسته بخواند، مگر اين كه مردّد درماندن و برگشتن باشد و يا بخواهد همان جا ده روز بماند.مسأله . 1132 - هرگاه بخواهد به محلّى كه هشت فرسخ يا بيشتر است برود، اگر پيش از آن كه به هشت فرسخ برسد مردّد شود كه بقيّه راه را برود يا نه و در آنجا مقدارى متوقّف شود و بعد تصميم بگيرد بقيّه راه را ادامه دهد بايد نماز را شكسته بخواند و
اگر در حال ترديد مقدارى از مسافت را طى كند سپس تصميمش بر ادامه راه شود، چنانچه باقيمانده راه با آنچه قبلاً با قصد طى كرده هشت فرسخ يا بيشتر باشد نماز را شكسته مى خواند.
شرط چهارم ـ قبل از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود عبور نكند و نخواهد ده روز يا بيشتر در اثناء راه توقف كند.
مسأله . 1133 - اگر مسافر به وطن خود وارد شود سفر او قطع مى گردد و همچنين اگر به محلّ اقامه ده روز برسد، حتّى اگر ترديد دارد كه از وطنش بگذرد يا در جايى ده روز اقامه كند باز هم نماز او تمام است.شرط پنجم ـ سفر او براى كار حرامى نباشد
مسأله . 1134 - اگر به قصد دزدى، خيانت، يا كار حرام ديگرى سفر كند، بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر خود سفر حرام باشد مثل اين كه چنان مسافرتى براى بدن او ضرر قابل ملاحظه اى دارد، يا زن بدون اجازه شوهر سفر كند (بنا بر احتياط واجب) يا فرزند با نهى پدر و مادر سفر نمايد بطورى كه مايه اذيّت آنها شود، بايد نماز را تمام بخواند; ولى اگر سفر واجبى مانند حجّ واجب بوده باشد رضايت شوهر و پدر ومادر شرط نيست و نماز شكسته است.مسأله . 1135 - هرگاه خود سفر حرام نباشد و به منظور كار حرامى نيز سفر نمى كند، ولى در اثناء سفر، معصيت يا معصيتهايى انجام مى دهد، مثل اين كه در سفر شراب بخورد، يا غيبت كند و به مردم ظلم نمايد، نماز او شكسته است.
مسأله . 1136 - هرگاه براى فرار از انجام كار واجبى مسافرت نمايد، مثل اين كه بدهكار است و مى تواند بدهى خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه مى كند، امّا او براى فرار از پرداخت بدهى مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام به جا آورد، ولى اگر چنين
قصدى را ندارد بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله . 1137 - اگر سفر حرام نيست، ولى سوار بر مركب غصبى شود، يا در زمين غصبى مسافرت مى كند، بنابر احتياط جمع ميان نماز شكسته و تمام كند، يعنى هم نماز دو ركعتى هم چهارركعتى به جاآورد.
مسأله . 1138 - هرگاه كسى همراه ظالمى سفر كند و مسافرت او كمك به ظالم محسوب شود سفر او حرام است و نمازش را بايد تمام بخواند، مگر آن كه مجبور باشد يا براى انجام وظيفه مهمترى مانند نجات جان مظلومى با او سفر كند كه در اين صورت نمازش شكسته است.
مسأله . 1139 - مسافرت به قصد تفريح و گردش و استفاده از آب و هوا و مانند آن تا آنجا كه موجب اسراف و كار حرام ديگرى نباشد جايز است و نماز را بايد شكسته بخواند.
مسأله . 1140 - كسى كه براى امرار معاش به شكار مى رود سفرش حلال و نمازش شكسته است، همچنين اگر براى فراهم كردن درآمد بيشتر باشد، امّا كسى كه براى لهو و تفريح و خوشگذرانى به شكار مى رود، سفرش حرام ونمازش را بايد تمام بخواند.
مسأله . 1141 - كسى كه از سفر معصيت بر مى گردد اگر توبه كرده و تا محلّى كه مى خواهد بر گردد هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند، همچنين اگر توبه نكرده ولى در بازگشت آلوده به معصيت نيست.
مسأله . 1142 - هرگاه كسى كه سفرش سفر معصيت است در اثناء راه از قصدخود برگردد، چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ يا بيشتر باشد و يا مجموعرفتن و برگشتن هشت فرسخ است بايد نماز را شكسته بخواند، ولى بعكس اگر به قصد معصيت سفر نكرده، ولى در بين راه قصدش تغيير كند و بقيّه راه را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند، امّا آنچه را قبلاً شكسته خوانده اشكالى ندارد.
شرط ششم ـ از صحرانشين هاى خانه بدوش نباشد
مسأله . 1143 - «صحرانشينهاى خانه بدوش» كه وطن خاصى ندارند و هرجا آب و خوراك براى خود و حيواناتشان فراهم باشد توقّف مى كنند، بايد در اين مسافرتها نمازشان را تمام بخوانند و روزه را بگيرند.مسأله . 1144 - هرگاه صحرانشين خانه به دوش مانند مردم ديگر براى زيارت خانه خدا، يا تجارت، يا مسافرت ديگرى غير از آن مسافرت كه جزء زندگى اوست برود بايد نماز را شكسته بخواند.
شرط هفتم ـ شغل و كار او مسافرت نباشد
مسأله . 1145 - راننده ها، خلبان ها، كشتيبان ها و ساربان ها و مانند آنها كه سفر، شغل آنهاست بايد نماز را تمام بخوانند هرچند در سفر اوّل باشد.مسأله . 1146 - كسى كه شغلش مسافرت نيست، ولى مسافرت مقدّمه شغل اوست، مانند معلّم و كارگر و كارمندى كه خودش ساكن شهرى است و همه روز براى انجام كار به نقطه ديگرى مى رود كه رفت و آمد او هشت فرسخ يا بيشتر است، بايد نماز را تمام بخواند و روزه را بگيرد.
مسأله . 1147 - كسى كه شغلش مسافرت است اگر براى كار ديگرى غير از شغل خود (مثلاً براى حج يا زيارت يا مقصد ديگرى) مسافرت كند، بايد مانند ساير مسافران نماز را شكسته بخواند، ولى اگر راننده اى اتومبيل خود را براى زيارت كرايه دهد و در ضمن خودش هم زيارت كند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله . 1148 - كسانى كه راهنماى حج و مدير كاروان حجّاج و مانند آن مى باشند، در صورتى كه مسافرت جزء يا مقدّمه شغل آنها محسوب شود و اين كار مدّت قابل ملاحظه اى (حدود چند ماه) به طول انجامد بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله . 1149 - كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است مثل راننده اى كه
فقط در تابستان يا زمستان كار رانندگى مى كند، بايد در سفرى كه مشغول به كارش هست نماز را تمام بخواند.
مسأله . 1150 - كسى كه شغلش رانندگى داخل شهرهاست اگر اتّفاقاً به سفر خارج از شهر برود و هشت فرسخ و بيشتر باشد نمازش شكسته است، امّا كسى كه هم رانندگى داخل شهر مى كند و هم راننده بيابانى است وقتى به خارج شهر مى رود نماز را بايد تمام بخواند.
مسأله . 1151 - كسى كه شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در محلّى بماند، خواه وطن او باشد يا نه، و خواه از اوّل، قصد ده روز را داشته يا نه، بايد در سفر اوّل نماز را شكسته بخواند و اگر شك كند كه ده روز مانده يا نه، بايد نمازش را تمام بخواند.
مسأله . 1152 - كسانى كه براى خود وطنى اختيار نكرده اند و به سياحت و جهانگردى مشغولند بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله . 1153 - كسى كه شغلش مسافرت نيست، ولى در شهر يا دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مى كند بايد نماز را شكسته بخواند.
مسأله . 1154 - كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود انتخاب كند بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند، مگر آن كه سفرش طولانى شود و جزء افراد خانه بدوش حساب شود.
شرط هشتم ـ به حدّ ترخّص برسد
مسأله . 1155 - «حدّ ترخّص» يعنى از وطن يا محلّ اقامتش به اندازه اى دور شود كه صداى اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبينند، امّا ديدن و نديدن ديوارهاى شهر اثرى ندارد، ولى بايد در هوا گرد و غبار يا مه يا چيز ديگرى كه مانع ديدن است يا سرو صدايى كه مانع شنيدن است وجود نداشته باشد و اگر يكى از اين دو علامت حاصل شود كافى است، به شرط اينكه يقين به نبودن ديگرى نداشته باشد، و الاّاحتياط جمع ميان نماز شكسته و تمام است.
مسأله . 1156 - معيار در شهرها شهرهاى معمولى است و اگر شهرى زياد در گودى يا در بلندى قرار گرفته باشد بايد مطابق شهرهاى معمولى با آن رفتار كرد، يعنى ببينيم چه اندازه مسافت سبب مى شود كه در شهرهاى معمولى انسان صداى اذان شهر را نشنود و اهالى شهر او را نبينند.
مسأله . 1157 - هرگاه شك كند به حدّ ترخّص رسيده يا نه، يا نداند صدايى را كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر، بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بفهمد صداى اذان است ولى كلمات آن قابل تشخيص نباشد احتياط جمع است.
مسأله . 1158 - هرگاه به جايى برسد كه اذان شهر را كه معمولاً در جاى بلند مى گويند نشنود نمازش شكسته است، هر چند اذانى را كه با بلند گوهاى قوى مى گويند بشنود و اگر كسى گوش و چشمش از معمول ضعيف تر يا بسيار قوى تر است اعتبارى به آن نيست بلكه اعتبار به گوش و چشمهاى معمولى است.
مسأله . 1159 - هرگاه كسى در اثناء مسافرت به وطنش برسد نمازش در آنجا تمام است، ولى اگر مى خواهد سفر خود را از آنجا هشت فرسخ يا بيشتر ادامه دهد وقتى به حدّ ترخّص رسيد بايد نماز را شكسته بخواند.