ترجمه تفسیر طبری جلد 2
لطفا منتظر باشید ...
كند سوى خداى و پيغامبر او، پس اندر سد «1» بدو مرگ، كه افتاد «2» مزد او بر خداى، و هست خداى آمرزگار و بخشاينده101- و چون برويد اندر زمين نيست بر شما تنگى [كه بكاهيد] «3» از نماز- اگر بترسيد كه فتنه كند «4» شما را آن كسها كه كافراناند- كه كافران هستند شما را دشمنى هويدا102- چون بودى اندر ايشان، بپاى دارى ايشان را نماز، بيستد گروهى ازيشان با تو، و بگيرند سلاحهاى ايشان، چون سجده كنند باشند از پس شما، و بيايند گروهى ديگر كه [نماز نكرده باشند] «5» تا نماز كنند با تو، و بگيرند برخى ازيشان و سلاحهاى ايشان. دوست دارد آن كسها كه كافراناند كه غفلت يابيد از سلاحهاى شما و كالاهاى شما، ميل كنند بر شما ميلى يگانه. «6» و نيست تنگى بر شما اگر بود بشما رنجى از باران يا بوديد بيمار، كه بنهيد سلاحهاى شما و بگيريد برخى از شما. «7» كه خداى ساخت كافران را عذابى خوار كننده103- چون بگزاريد نماز ياد كنيد خداى را ايستاده و نشسته و بر پهلوهاى شما چون بياراميد شما بپاى داريد نماز. كه نماز هست