ترجمه تفسیر طبری جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر طبری - جلد 2

به تصحیح و اهتمام حبیب یغمایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خليفتى آفريند، و آن خليفت بر پشت [من‏] «1» گناه كند.

جبريل حرمت آن سوگند را بازگشت، و از وى گل برنداشت. پس ميكايل را بفرستاد، و هم چنان او را نيز سوگند داد، و او نيز بازگشت.

پس خداى عزّ و جلّ مر عزريايل «2» را بفرستاد، و عزريايل بيامد، و زمين مرو را نيز سوگند داد. و عزريايل گفت كه فرمان حق تعالى بگفت تو و سوگند «3» تو دست باز ندارم. و پر بزمين فرو برد، و از مشرق تا مغرب چهل گز گل برداشت از روى زمين. جبرئيل و ميكائيل باز گشته بودند و برنداشتند، و عزريايل برداشت. و عزريايل هر چند نام خداى و سوگندها كه بر وى مى‏نهاد بزرگ بود مى‏خواست كه فرمان خداى تعالى بجاى آرد، و ايزد تعالى قبض ارواح در دست عزريايل كرد، و او را ملك الموت نام كرد، و اكنون از آن روز باز كه خداى تعالى آدم را بيافريد تا روز رستاخيز عزريايل موكّل است بر قبض ارواح جمله خلايق. چنان كه گفت عزّ و جلّ: قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ.: 11 «4»

پس خداى عزّ و جلّ مر آدم را از آن گل بيافريد، صورتى كه اندر او جان نبود و بر اندامهاء او ازين هفت اندام هيچ «5» نبود، مگر صورتى بود [و] دست و [پاى و] سر، «6» و هيچ اندامها برو پديدار نيامده بود.

و چنين گويند كه صورت آدم بر مثال محمّد«7»

بود (صلّى الله عليه وآله وسلّم)، از بهر آن كه خداى عزّ و جلّ آدم را (عليه السلام) بيافريد از بهر پيغامبر

(1) (ن. صو. خ)

(2) پس عزرائيل. (صو. ن. خ)

(3) گفت من امر فرمان خداى عز و جل بسوگند. (ن. خ)

(4) سورة السجدة 11

(5) چيز. (خ)- اندام هيچ چيز. (ن)

(6) افكنده با دست و با پاى و با سر. (خ)- مگر صورتى بود با دست و پاى و سر. (ن)- مگر صورتى و دست و سر. (صو)

(7) نام محمد. (خ)

/ 252