بانوی کربلا حضرت زینب (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بانوی کربلا حضرت زینب (سلام الله علیها) - نسخه متنی

عائشه بنت الشاطی؛ ترجمه: رضا صدر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

من كه از جواب ناتوانم!

من نمىدانم خداوند در اين تن رنجور چقدر نيرو نهفته بود؟

زيرا اين همه مصيبت موجب نشد كه زينب را از سرپرستى زنان داغ‏ديده، و كودكان يتيم باز دارد. در ميان آن‏همه كودك، يكى به‏زير سم ستور نرفت! و در آتش‏سوزى خيمه‏ها نسوخت! ويكى در آن شام شوم، و در آن بيابان بىرحم، گم نشد... هنگام حركت كاروان اسير به سوى كوفه، وقتى كه خواهر حسين عليه‏ السلام مىبيند يادگار برادرش امام سجاد عليه‏ السلام از شدت مصيبت حالش دگرگون شده، براى تسليت برادرزاده‏اقدام مىكند!

در طول راه، زينب، كودكان پدركشته را مادر بود و پدرى مىكرد! و تنش در برابر تازيانه‏هايىكه به سوى آن ها مىآمد سپر بود، و در نگه‏دارى آن ها جان‏فشانى مىكرد.

اگر بيوه‏زنى از كاروان عقب مىماند، وياكودكى از محمل بر زمين مىافتاد، دختر على عليه‏ السلام زن را به‏كاروان مىرسانيد و كودك را سوار مىكرد!

زينب، با پليدترين مرد روى زمين يعنى ابن‏زياد طورى سخن گفت و نوعى رفتار كرد، وبا يزيد كه شوم‏ترين امپراتوران فاتح‏بود، جور دگر سخن گفت‏و رفتار دگر داشت.

وقتى كه ابن‏زياد تصميم به‏كشتن امام‏سجاد عليه‏ السلام گرفت، خواهر حسين عليه‏ السلام چنان فداكارى و از خودگذشتگى نشان داد، كه آن ناپاك را از آن تصميم شوم منصرف ساخت.

هنگامىكه يزيد، سرمست باده ورزى شده‏بود، و با چوب‏دستى بر دندان‏هاى سرِبريده برادر مىنواخت، خواهر كارى كرد و سخنى گفت كه‏شيرينى پيروزى را تاابد در كام يزيد تلخ كرد.

پس از بازگشت از شام، خواهر يك‏سره به سوى قبر برادر رفت تا مطمئن شود كه آن پيكر مقدّس و يارانش دفن شده‏اند، آن گاه به مدينه بازگشت.

ولى!

ولى در طول اين مدت، اشك ديده و سوز دلش آرام نگرفت.

آسايش زينب وقتى بود كه مىنشست و سر به‏زانوى غم مىنهاد و مىگريست.

/ 176