وقتى كه زينب به سنّ ازدواج رسيد، على براى او كسى را كه در شرافت خانوادگى شايستگى همسرى او را داشت برگزيد، خواستگاران فراوانى از جوانان محترم و ثروتمند بنىهاشم و قريش براى زينب مىآمدند، ولى براى نوگل خاندان پيغمبر و بانوى خردمند بنىهاشم، عبداللهبن جعفر از همه شايستهتر بود.پدر عبدالله، جعفربن ابىطالب است كه ذوالجناحين (داراى دو بال) و اَبوالمساكين (پدر بينوايان) لقب يافت. جعفر، برادرِ تنى على و محبوب پيغمبر بود، ابوهريره در باره جعفر مىگويد:پس از رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم ، بهتر از جعفربن ابىطالب كسى نبود.جعفر هنگام ستمگرى و سختگيرى قريش، براى حفظ دينش به حبشه هجرت كرد، و وقتى كه از حبشه با عدهاى از مسلمانان به مدينه بازگشت، رسيدنِ او به مدينه با فتح خيبر مصادف شد، رسول خدا، جعفر را در بغل گرفت و ببوسيد و چنين گفت:«نمىدانم از آمدن جعفر دلشادترم و يا از فتح خيبر».و نيز از رسول خدا شنيده شد كه مىفرمود:«مردم از ريشههاى گوناگون هستند، و من و جعفر از يك ريشه هستيم».