اين كتاب، تنها تاريخ نيست؛ اگرچه تمام مطالب آن از مدارك تاريخى صحيح گرفته شده همچنين اين كتاب رُمان محض نيست؛ اگرچه در نگارش، بهسبك رُمانى درآمده است.ليكن شرح حال بانويى است كه براى وى مقدّر شده بود كه در عصرى زندگى كند كه از پيشآمدهاى بزرگ پر باشد، وزمانى در صحنه دولت اسلام نمايان شود، كه كمترين توصيفى كه از آنزمان بكنيم آن استكه بگوييم زمانى باشان بوده است:نام اينزن، درتاريخ ما و تاريخ انسانيت، بامصيبتى قرين گرديده، و آن مصيبت كربلاست.مصيبتى كه تاريخ نويسان اتّفاق دارند كه يكى از حوادث مؤثر در تاريخ شيعه خصوصا و در تاريخ اسلامى عموما بوده، حتى بعضى از آن ها معتقدند كه بالاترين و مؤثرترين حادثهاىاست كه مذهب تشيّع را بنياد كرده، و آن را مستحكم و پابرجا قرار داده، و از همين جهت آن هارا عقيده بر اين است كه خونى كه در آن كشتار جانگداز ريخته شد، تاريخ سياسى و مذهبى ما را بهرنگ خون درآورد، كه ما آن را در قتلگاههاى فرزندان ابوطالب و مجاهدات شيعيان مىبينيم.نه آندسته و نه دسته اخير، انكار نمىكنند كه بر دوش بانوىبانوان زينب، در اين مصيبت جانگداز، وظيفهاى بسيار بزرگ بوده، بلكه بعضى از آن ها او را «بَطَله كربلا» ناميده؛ زيرا وى نخستين بانويى بود كه در آن ساعت خطرناك نمايان گرديد تامجروحان