ستاره درخشانى در آسمان تقوا طلوع كرد؛ گوهر گرانبهايى در معدن فضيلت و انسانيت تكوّن يافت و در اصلاب شامخه وارحام مطهّره نگهدارى شد. نوگلى بويا در گلستان شرافت و بزرگوارى نمو يافت؛ نوزادى از مقدّسترين پستانها شير خورد و در آغوش پاكيزهترين مادران چشم گشود. كودكى در دامان با فضيلتترين بانوى عالم پرورش يافت. دخترى كه دانشمندترين اساتيد به تربيتش همّت گمارد. دوشيزهاى كه در سادهترين و بىآلايشترين زندگىها رشد كرد و در تمام شؤون زندگى، پيوسته با واقعيت و حقيقت سروكار داشت و هرگز با زندگى خيالى و پندارى ارتباطى حاصل نكرد و در مكتب مقدّسىكه در جهان بشرى نظير نداشت، عالىترين تعليمات را فراگرفت و موردِ عنايتِ مخصوصِ موجِدِ مكتب و استادان بزرگ آن كه بزرگترين مربّيان بشر بودهاند قرار داشت و هر روز درس جديدى از دانش و بينش و تقوا و فضيلت مىآموخت و با هوشِ سرشار و استعداد فوقالعاده، همه آن تعليمات مقدّس را در خزينه دل مىاندوخت و پياپى، خود را براى گرفتن درسهاى بالاتر، آماده مىنمود؛ شاگردى كه در محيط تحصيلى خود هيچگونه رادع و مانعى نداشت و هر روز بهتر از دى، بر نردبان