بانوی کربلا حضرت زینب (سلام الله علیها) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بازگشت، بهياران خود چنين گفت:هركس از شما مىخواهد آماده است بيايد از من پيروى كند، و گرنه آخرين ديدار است.سپس براى آن ها داستانى قديمى از زمان پيغمبر 1 نقل كرده، چنين گفت:وقتى، با عدهاى از مسلمانان براى جهاد رفته بوديم. سپاهاسلام پيروز شد و غنايم بسيارى بهدست آمد. همه شادان و خشنود بودند. سلمان فارسى 2 كه همراه ايشان بود به آنان خبر داد كه به همين زودىها حسين جنگ مىكند و كشته خواهد شد.سپس سلمان ياران خود را مخاطب ساخته چنين گفت:اگر به سرور جوانان اهل بهشت رسيديد، از جانفشانى در ركاب او خشنودتر باشيد، تا از غنيمتهايى كه امروز به دستتان رسيده است.ابن اثير مىگويد: پس از آن كه زهير سخن سلمان فارسى را براى همراهان خود نقل كرد، متوجه خانوادهاش گرديد و زن خود را طلاق گفت، مبادا به او گزندى رسد. آن گاه ملازمت حسين را برگزيد تا با آن حضرت كشته شد.به طورىكه مورّخان نقل مىكنند: حسين از كودكى مىدانسته كه براى او چه چيز مقدّر شده است هم چنان كه اين سروش نيز براى خواهرش زينب در هنگام ولادت رخ داد.آن ها مىگويند كه، سلمان فارسى براى تهنيت ولادت زينب حضور علىبن ابىطالب شرفياب شد و على را اندوهناك و متفكّر يافت. على از مصيبتهايى كه دخترش در كربلا خواهد ديد سخن گفت. آن گاه على شهسوار دلير، صاحب رايت