بانوی کربلا حضرت زینب (سلام الله علیها) نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
در ساعتى چند بهقول خودش: جدّش و پدرش و مادرش و برادرانش و همه كسانش از دستش رفتند، و همگى در خاكو خون غلتيدند.
شب دهم و شام دهم!چقدر تفاوت ميان اين شب سپيد و آن شام سياه وجود داشت!وه كه چه شام تيرهاى بود!زينب در شب دهم همه كس داشت، ولى در شام دهم هيچكس نداشت!در شب دهم پشت و پناه داشت، سرور داشت، نقطه اتّكا داشت، برادر داشت، پسر داشت، جوان داشت، كودك داشت، شيرخوارداشت، ولى در شب يازدهم، هيچكدام را نداشت!زينب در شب دهم، خواهر بود، مادر بود، عمّه بود، سروربود، ولى در شام دهم نبود!در شب دهم، خيمه و خرگاه داشت، جامه نو برتن داشت، چراغ داشت، بستر خواب داشت، خدمتگزاران بسيار داشت، ولى در شامِ دهم نداشت!در شب دهم، تنش سالم بود، ولى در شام دهم، از تازيانهمجروح!آرى... در شام دهم زينب چيزى داشت، كهدرشبدهمنداشت!آيا آن چه بود؟آب بود! آرى آب بود!زينب در شام دهم آب داشت، ولى درشب دهم نداشت!آيا دمى كه آب، حلال گرديد، اول خودش نوشيد، يا بهزنان خونجگر و كودكان يتيم دربهدر داد؟نخستين دفعهاىكه خواست آب بنوشد چه حالى داشت؟چه خاطراتى در قلبش مىتپيد؟! چه تشنهكامان بزرگوارى را كه با لب تشنه جان دادند، بهخاطر مىآورد؟ آيا قدرت بر نوشيدن آب داشت؟ چگونه بهكودكان يتيم و زنان داغديده آب داد؟!